(از ریشه ی فارسی)، بادنجان
aubergine
(از ریشه ی فارسی)، بادنجان
انگلیسی به فارسی
(گیاهشناسی) بادنجان/بادمجان
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: (chiefly British) a plant cultivated for its fruit, or the dark purple, ovoid fruit itself, which is eaten as a vegetable; an eggplant.
• (2) تعریف: a dark purple, the color of eggplant.
• plant of east indian origin that bears an edible fruit; egg-shaped fruit of the eggplant that is eaten as a vegetable and is usually a dark purple color (british)
an aubergine is a vegetable with a smooth purple skin.
an aubergine is a vegetable with a smooth purple skin.
جملات نمونه
1. Brush the aubergines with oil, add salt and pepper, and bake till soft. Meanwhile, heat the remaining oil in a heavy pan.
[ترجمه مرتضی] بادمجانها را با برس، آغشته به روغن کنید، نمک و فلفل اضافه کنید و تا زمان نرم شدن بپزید. در این حین روغن باقیمانده را در یک تابه سنگین داغ کنید.
[ترجمه ترگمان]برس را با روغن مخلوط کنید، نمک و فلفل بریزید و پخت کنید تا نرم شود در عین حال، گرمای باقی مانده در یک ماهی تابه سنگین را گرم کنید[ترجمه گوگل]بابونه را با روغن بریزید، نمک و فلفل را اضافه کنید و آن را نرم کنید تا پخته شود در همین حال، روغن باقی مانده را در یک ظرف سنگین گرم می کند
2. Apart from peppers and aubergines, many other vegetables grill well.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر فلفل و aubergines، بسیاری از سبزیجات دیگر نیز به خوبی تولید می شوند
[ترجمه گوگل]به غیر از فلفل و بادمجان، بسیاری از سبزیجات دیگر به خوبی کباب می کنند
[ترجمه گوگل]به غیر از فلفل و بادمجان، بسیاری از سبزیجات دیگر به خوبی کباب می کنند
3. Cut the aubergines in half lengthways.
[ترجمه ترگمان] نصف \"aubergines\" رو از وسط نصف کن
[ترجمه گوگل]بذرها را نیمه بلند ببرید
[ترجمه گوگل]بذرها را نیمه بلند ببرید
4. Split the aubergines in half and cover with breadcrumbs.
[ترجمه ترگمان]نصف aubergines رو تقسیم کن و با خرده نون پوشش بده
[ترجمه گوگل]نصف باکره ها را با هم مخلوط کنید و با پودرهای سوخاری را پوشانید
[ترجمه گوگل]نصف باکره ها را با هم مخلوط کنید و با پودرهای سوخاری را پوشانید
5. Drain the aubergines, rinse in cold water and dry on kitchen paper.
[ترجمه ترگمان]آب سرد را تخلیه کنید، در آب سرد آبکشی کنید و بر روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه گوگل]باکره ها را از بین ببرید، در آب سرد شستشو دهید و روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه گوگل]باکره ها را از بین ببرید، در آب سرد شستشو دهید و روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
6. Fry the aubergine slices in the remaining oil until golden, then drain on kitchen paper.
[ترجمه ترگمان]the aubergine را در باقی مانده روغن، تا زمانی که طلایی شود، سرخ کنید و سپس بر روی کاغذ آشپزخانه خشک کنید
[ترجمه گوگل]دانه های بادمجان را در روغن باقی مانده تا سرکه طلایی سرخ کنید و سپس روی کاغذ آشپزخانه بریزید
[ترجمه گوگل]دانه های بادمجان را در روغن باقی مانده تا سرکه طلایی سرخ کنید و سپس روی کاغذ آشپزخانه بریزید
7. And hazelnut stuffed aubergines, mozzarella cheese, parmesan, the tiniest button mushrooms she could find.
[ترجمه ترگمان]و فندق، پنیر mozzarella پنیر، parmesan، the که می توانست پیدا کند
[ترجمه گوگل]و بادام زمینی سرخ شده با فندق، پنیر موزارهلا، پارمسان، قارچ دکمه ای کوچک که می توانست پیدا کند
[ترجمه گوگل]و بادام زمینی سرخ شده با فندق، پنیر موزارهلا، پارمسان، قارچ دکمه ای کوچک که می توانست پیدا کند
8. Spoon the sauce over the aubergines and bake for 40 minutes until browned on top.
[ترجمه ترگمان]ظرف سس را روی the بریزید و به مدت ۴۰ دقیقه بپزید
[ترجمه گوگل]قاشق سس را روی قارچ ها بپزید و 40 دقیقه آنرا بپزید تا به شکل قهوه ای بالا بریزید
[ترجمه گوگل]قاشق سس را روی قارچ ها بپزید و 40 دقیقه آنرا بپزید تا به شکل قهوه ای بالا بریزید
9. Brush aubergines with half a tablespoon of the olive oil and place on an oiled baking sheet.
[ترجمه ترگمان]برس aubergines با نیم قاشق سوپ خوری روغن زیتون و جای آن بر روی یک ورقه baking روغنی
[ترجمه گوگل]با یک قاشق غذاخوری روغن زیتون را با یک قاشق چایخوری روغن زده کنید
[ترجمه گوگل]با یک قاشق غذاخوری روغن زیتون را با یک قاشق چایخوری روغن زده کنید
10. Then stir in the chopped reserved aubergine flesh and the pistachios.
[ترجمه ترگمان]پس از آن گوشت خشک شده و گوشت خوک و the را تکان دهید
[ترجمه گوگل]سپس در گوشت گاو گوشتی خرد شده و پسته ها هم بزنید
[ترجمه گوگل]سپس در گوشت گاو گوشتی خرد شده و پسته ها هم بزنید
11. Place the filled aubergine rolls into an ovenproof dish, wedging them in tightly.
[ترجمه ترگمان]the پر شده را در ظرف ovenproof قرار دهید، wedging را محکم کنید
[ترجمه گوگل]رولهای Bakery را پر کنید به یک ظرف ضدعفونی کنید و آنها را به سختی محکم کنید
[ترجمه گوگل]رولهای Bakery را پر کنید به یک ظرف ضدعفونی کنید و آنها را به سختی محکم کنید
12. Because say I have two, an aubergine, one falls revive.
[ترجمه ترگمان]، چون میگن من دوتا، \"aubergine\" دارم یکی دوباره زنده میشه
[ترجمه گوگل]از آنجا که می گویند من دو، یک بادمجان، یکی می افتد احیا می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که می گویند من دو، یک بادمجان، یکی می افتد احیا می شود
13. We supposed the genes controlling aubergine leaf character as the HH, and got its heredity model.
[ترجمه ترگمان]ما فرض کردیم که ژن های کنترل شخصیت برگ aubergine را به عنوان the کنترل می کنند و مدل وراثت خود را دارند
[ترجمه گوگل]ما فرض کردیم که ژن هایی که شخصیت برگ های باقر را کنترل می کنند و مدل ارثی آن را کنترل می کنند
[ترجمه گوگل]ما فرض کردیم که ژن هایی که شخصیت برگ های باقر را کنترل می کنند و مدل ارثی آن را کنترل می کنند
14. Homemade stracci pasta with spicy Italian sausage, aubergine.
[ترجمه ترگمان]پاستای stracci خانگی با سوسیس spicy ایتالیایی، aubergine
[ترجمه گوگل]ماکارونی stracci خانگی با سوسیس تند ایتالیایی، بادمجان
[ترجمه گوگل]ماکارونی stracci خانگی با سوسیس تند ایتالیایی، بادمجان
15. Cucumber, chilli, aubergine - this is a real vegetable treasure trove.
[ترجمه ترگمان]خیار، فلفل چیلی، aubergine - این یک گنجینه واقعی گیاهی است
[ترجمه گوگل]خیار، چیلی، بادمجان - این گنجینه گیاهی واقعی است
[ترجمه گوگل]خیار، چیلی، بادمجان - این گنجینه گیاهی واقعی است
پیشنهاد کاربران
بادمجان
خیار در بریتیش
آقای جدیدی
اطلاعات غلط ندید . . . .
aubergine بادمجان در بریتیش هست، نه خیار!!!😐
اطلاعات غلط ندید . . . .
aubergine بادمجان در بریتیش هست، نه خیار!!!😐
بادمجان در بریتیش
بادمجان ( واژه ایست فرانسوی )
آمریکایی ها میگن Eggplant
البته aubergine در انگلیسی هم استفاده میشه
اُبِر ژین
آمریکایی ها میگن Eggplant
البته aubergine در انگلیسی هم استفاده میشه
اُبِر ژین
کلمات دیگر: