کلمه جو
صفحه اصلی

underuse

انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: underuses, underusing, underused
• : تعریف: to use too little of or too infrequently.
متضاد: overuse

- They underuse domestic oil reserves.
[ترجمه ترگمان] آن ها ذخایر نفت داخلی را کاهش دادند
[ترجمه گوگل] آنها منابع نفت داخلی را زیر پا میگذارند
اسم ( noun )
• : تعریف: too little use.
متضاد: overuse

- the underuse of older workers
[ترجمه ترگمان] کارگران مسن تر،
[ترجمه گوگل] کمبود کارگران سالمند

• underutilize, use less than normal
inadequate usage, insufficient use

پیشنهاد کاربران

کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه؛ استفاده نکردن از همه ی ظرفیت چیزی، بلااستفاده ماندن ظرفیت

استفاده ی کمی بردن
بهره ی کمی بردن
بدون استفاده


کلمات دیگر: