کلمه جو
صفحه اصلی

yields

انگلیسی به فارسی

بازده، محصول، حاصل، سودمندی، ثمر دادن، واگذار کردن، ارزانی داشتن، تسلیم کردن یا شدن


دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] نتیجه می گیریم، نتیجه می دهد، در می آید، می رسیم، خواهیم داشت، معین کردن

جملات نمونه

1. crop yields have been phenomenal
بازده محصولات چشمگیر بوده است.

2. their mutton yields to ours but their beef is excellent
گوشت گوسفند آنها به خوبی گوشت گوسفند ما نیست ولی گوشت گاو آنها عالی است.

3. the new engine yields more power
موتور جدید نیروی بیشتری تولید می کند.

4. each time this orchard yields a (new) fruit. . .
هر دم از این باغ بری می رسد. . .

5. the variance in crop yields has to do with the kind of soil
تفاوت بازده محصولات بستگی به نوع خاک دارد.

6. to forecast the next year's crop yields
میزان محصولات کشاورزی سال دیگر را پیش بینی کردن

پیشنهاد کاربران

به بار آوردن

بهره وری

فراهم میکند

بازدهی - بازیافت

تسلیم شدن


کلمات دیگر: