1. a valuable literary text
یک متن ادبی پرارزش
2. a valuable manuscript of shahnameh
یک نسخه ی خطی پرارزش شاهنامه
3. a valuable piece of property
یک قواره ملک پرارزش
4. a valuable treasure
گنج شایگان
5. my mother's valuable advice
نصیحت ارزنده ی مادرم
6. oil is a valuable resource
نفت سرمایه ی گرانبهایی است.
7. a diamond is a valuable gem
الماس گوهر گرانبهایی است.
8. every human being is valuable in the sight of god
در نظر خداوند هر انسانی دارای ارزش است.
9. he lucked into a valuable stamp
او به طور الله بختی یک تمبر گرانبها پیدا کرد.
10. in requital of your valuable services
به پاس آن خدمات گرانبهای شما
11. your friendship is very valuable to me
دوستی شما برای من بسیار ارزنده است.
12. the island was flooded and much valuable land spoiled
سیل جزیره را فرا گرفت و زمین های پر ارزش فراوانی را تباه کرد.
13. the detective hunted up a lot of valuable new evidence
کارآگاه مدارک و شواهد پرارزش تازه ای را پیدا کرد.
14. the house was burning and there was no time for the salvage of valuable carpets
خانه داشت می سوخت و وقت برای بیرون بردن فرش های گرانبها نبود.
15. Your life is too valuable to throw away.
[ترجمه ترگمان]زندگی تو خیلی با ارزش است که دور بریزی
[ترجمه گوگل]زندگی تو بیش از حد ارزشمند است برای دور انداختن
16. Their most valuable belongings were locked in a safe in the bedroom.
[ترجمه ترگمان]most با ارزش شان در یک گاوصندوق در اتاق خواب زندانی بودند
[ترجمه گوگل]دارایی های ارزشمند آنها در یک اتاق امن در قفل شده بودند
17. The country's most valuable commodities include tin and diamonds.
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین کالاهای این کشور شامل قلع و الماس می باشند
[ترجمه گوگل]کالاهای با ارزش ترین کشور عبارتند از قلع و الماس
18. The imperialists plundered many valuable works of art.
[ترجمه ترگمان]The بسیاری آثار هنری با ارزش را غارت کردند
[ترجمه گوگل]امپریالیست ها بسیاری از آثار ارزشمند هنر را غارت کردند
19. He spent hours bargaining for the valuable watch.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها مشغول معامله با ارزش آن ساعت با ارزش بود
[ترجمه گوگل]ساعتهای تعطیلات خود را برای دیده بان ارزشمند صرف کرد
20. Thereupon, we knew, our endeavor was valuable.
[ترجمه ترگمان]از آن پس، ما می دانستیم که تلاش ما با ارزش است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما می دانستیم، تلاش ما ارزشمند بود
21. Spinach is a valuable source of iron.
[ترجمه ترگمان]Spinach منبع بسیار ارزشمندی از آهن است
[ترجمه گوگل]اسفناج منبع ارزشمند آهن است
22. The most valuable item on show will be a Picasso drawing.
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین چیز نمایش، نقاشی پیکاسو خواهد بود
[ترجمه گوگل]ارزشمند ترین مورد نمایش، یک نقاشی پیکاسو است
23. He gained valuable experience whilst working on the project.
[ترجمه ترگمان]او در حین کار بر روی پروژه تجربه ارزشمندی به دست آورد
[ترجمه گوگل]او در حال کار بر روی پروژه تجربه ارزشمندی را به دست آورد