1. I can't keep track of the new music.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم صدای موسیقی جدید را نگه دارم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم آهنگ جدیدی را دنبال کنم
2. Bank statements help you keep track of where your money is going.
[ترجمه م.] صورتحساب های بانکی به شما کمک می کند تا مسیر انتقال پول خود را پیگیری کنید
[ترجمه ترگمان]اظهارنامه های بانکی به شما کمک می کند پی گیری کنید که پولتان کجا می رود
[ترجمه گوگل]بیانیه های بانکی به شما کمک می کند تا مسیر جاری شدن پول خود را پیگیری کنید
3. Keep track of tax-deductible expenses, such as the supplies and equipment you buy.
[ترجمه ترگمان]هزینه های مالیات مشمول کسر مالیات، مانند تدارکات و تجهیزاتی که شما خریداری می کنید را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]پیگیری هزینه های محاسبه مالیاتی، مانند وسایل و تجهیزاتی که خریداری می کنید
4. How do you keep track of time if you don't wear a watch ?
[ترجمه نریمان احمدی] اگر ساعت ( مچی ) ندارید چگونه زمان را پیگیری میکنید؟؟
[ترجمه ترگمان]اگه یه ساعت رو نمی پوشی چه جوری راه میری؟
[ترجمه گوگل]اگر تماشا نکرده اید، چگونه زمان خود را نگه دارید؟
5. As a doctor, Brooks has to keep track of the latest developments in medicine.
[ترجمه مرضیه] بروکس به عنوان پزشک باید از اخرین پیشرفتهای پزشکی مطلع باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پزشک، بروکس باید به دنبال آخرین پیشرفت ها در پزشکی باشد
[ترجمه گوگل]بروکس به عنوان یک دکتر باید آخرین پیشرفت های پزشکی را دنبال کند
6. It's difficult to keep track of all the new discoveries in genetics.
[ترجمه ترگمان]پی گیری تمام کشفیات جدید در ژنتیک دشوار است
[ترجمه گوگل]پیگیری تمام اکتشافات جدید در ژنتیک دشوار است
7. With eleven thousand employees, it's very difficult to keep track of them all.
[ترجمه ترگمان]با یازده هزار کارمند، پی گیری آن ها بسیار مشکل است
[ترجمه گوگل]با یازده هزار کارمند، بسیار دشوار است که همه آنها را دنبال کنید
8. It's hard to keep track of the children's comings and goings.
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن رد پای بچه ها خیلی سخت است
[ترجمه گوگل]پیگیری پیاده روی و پیاده روی کودکان دشوار است
9. Keep track of all your payments by writing them down in a book.
[ترجمه ترگمان]با نوشتن آن ها در یک کتاب، تمام پرداخت ها را پی گیری کنید
[ترجمه گوگل]پیگیری تمام پرداخت های خود را با نوشتن آنها در یک کتاب دنبال کنید
10. Police keep track of the kidnapper using electronic surveillance equipment.
[ترجمه ترگمان]پلیس ردیابی the را با استفاده از تجهیزات نظارت الکترونیک حفظ می کند
[ترجمه گوگل]پلیس با استفاده از تجهیزات نظارت الکترونیکی پیگیری آدم ربایی را دنبال می کند
11. Initially they only need to keep track of customers, write letters and run a spreadsheet.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا آن ها فقط باید مسیر مشتریان را حفظ کنند، نامه ها را بنویسند و یک صفحه گسترده را اجرا کنند
[ترجمه گوگل]در ابتدا آنها فقط نیاز به پیگیری از مشتریان، نوشتن نامه ها و اجرای یک صفحه گسترده دارند
12. At the centre, dispatchers keep track of taxis on monitor screens, which can display up to five cabs per pole.
[ترجمه ترگمان]در مرکز، dispatchers از تاکسی ها بر روی صفحه های نمایشگر نگهداری می کنند، که می تواند تا ۵ تاکسی در هر قطب نمایش داده شود
[ترجمه گوگل]در مرکز، ناظران پیگیری تاکسی روی صفحه نمایش مانیتور، که می تواند تا پنج کانتینر در هر قطب نمایش داده شود
13. We go to great lengths to keep track of what a robber did, but none to find out where he went.
[ترجمه ترگمان]ما راه زیادی برای ادامه پیدا کردن کاری که یک دزد انجام داده بود، انجام دادیم، اما هیچ کس نفهمید که کجا رفته
[ترجمه گوگل]ما به بزرگترین مسیر برای پیگیری آنچه دزد انجام دادیم، اما هیچ کدام برای پیدا کردن جایی که او رفت
14. Keep track of spending and do a daily tally of even minor expenses to ensure that your budget is staying on target.
[ترجمه ترگمان]هزینه های خود را دنبال کنید و یک محاسبه روزانه از هزینه های کم را انجام دهید تا مطمئن شوید که بودجه تان در هدف قرار دارد
[ترجمه گوگل]پیگیری هزینه ها را انجام دهید و هزینه های جزئی را به صورت روزانه انجام دهید تا اطمینان حاصل کنید که بودجه شما بر روی هدف قرار دارد