1. the deduction of taxes from gross earnings
کسر مالیات از درآمد ناخالص
2. after examining the background, my deduction is that there should not be any dealings with them
پس از بررسی سوابق،برداشت من این است که با آنها نباید معامله کرد.
3. if the battery is dead, the light will not come on; this is a deduction
این یک استدلال قیاسی است: اگر باطری خالی شده باشد چراغ روشن نخواهد شد.
4. It was a pretty astute deduction.
[ترجمه ترگمان] یه نتیجه گیری زیرکانه بود
[ترجمه گوگل]این یک کسر دقیق بود
5. She arrived at this conclusion by logical deduction.
[ترجمه ترگمان]با نتیجه گیری منطقی به این نتیجه رسید
[ترجمه گوگل]او با نتیجه گیری منطقی به این نتیجه رسید
6. No deduction in pay is made for absence due to illness.
[ترجمه ترگمان]عدم کسر پول برای غیبت به خاطر بیماری صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]هیچ کس در پرداخت به دلیل فقدان ناشی از بیماری ساخته نشده است
7. After the deduction of tax at 20 per cent, the interest rate will be 2 per cent.
[ترجمه ترگمان]پس از کسر مالیات در ۲۰ درصد نرخ بهره ۲ درصد خواهد بود
[ترجمه گوگل]پس از کسر مالیات 20 درصد، نرخ بهره 2 درصد خواهد بود
8. It's an obvious deduction that she is guilty.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه واضحی است که او مجرم است
[ترجمه گوگل]این یک کذب واضح است که او مجرم است
9. If he does not itemize deductions, he will lose the deduction altogether.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را انجام ندهد، نتیجه گیری را به کلی از دست خواهد داد
[ترجمه گوگل]اگر او کسر را مشخص نکند، کل کسر را از دست خواهد داد
10. I can extrapolate this deduction to other vertebrates but an arthropod has different reactions and an utterly different nervous system.
[ترجمه ترگمان]من این کسر را به مهره داران دیگر extrapolate، اما یک arthropod واکنش های متفاوتی دارد و یک سیستم عصبی کاملا متفاوت
[ترجمه گوگل]من می توانم این کسر را به دیگر مهره داران استخراج کنم، اما یک اتم مصنوعی دارای واکنش های مختلف و یک سیستم عصبی کاملا متفاوت است
11. Interest can be paid without deduction of tax to non-taxpayers.
[ترجمه ترگمان]سود می تواند بدون کسر مالیات به مالیات دهندگان پرداخت شود
[ترجمه گوگل]بدون کسر مالیات به غیر مالیات دهندگان می توان از سود بهره مند شد
12. Workers can contribute via payroll deduction to the stock, bond or treasury funds.
[ترجمه ترگمان]کارگران می توانند از طریق کسر حقوق به سهام، اوراق قرضه یا خزانه شرکت کنند
[ترجمه گوگل]کارگران می توانند از طریق کسر حقوق و دستمزد به سهام، اوراق قرضه یا صندوق خزانه داری کمک کنند
13. That seems a reasonable deduction.
[ترجمه Diana] این به نظر یک نتیجه گیری معقول است.
[ترجمه ترگمان]به نظر یه نتیجه گیری منطقی میاد
[ترجمه گوگل]این به نظر کسر معقول است
14. With the result that pure deduction is found wanting.
[ترجمه ترگمان] با توجه به نتیجه پاک کردن این استنتاج
[ترجمه گوگل]با این نتیجه که محاسبه خالص به دنبال آن است
15. But they also reward or punish behavior: The deduction for charitable contributions underwrites generosity.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها نیز چنین رفتار می کنند یا تنبیه می شوند: کسر به کمک های خیریه سخاوتمندانه است
[ترجمه گوگل]اما آنها همچنین رفتار را مجازات می کنند: کسر برای کمک های خیریه، سخاوتمندانه است