1. Even in California the sun will sometimes vanish behind a cloud.
حتی در کالیفرنیا گاهی اوقات خورشید پشت ابری ناپدید می شود
2. Not even a powerful witch can make a jealous lover vanish.
حتی یک جادوگر بزرگ هم نمی تواند یک عاشق حسود را غیب کند
3. Give him a week without a job and all his money will vanish.
یک هفته به او مهلت بده بیکار باشد و همه پول هایش ناپدید خواهد شد
4. don't be vain about your wealth, it can vanish in one night; don't be vain about your looks, it can vanish after one fever
به مالت نناز به شبی بنده / به شکلت نناز به تبی بنده
5. But the old ways do not vanish overnight, so the traditional dance has a stronger pull on their hearts.
[ترجمه ترگمان]اما روش های قدیمی در طول شب ناپدید نمی شوند، بنابراین رقص سنتی قدرت بیشتری بر روی قلب آن ها دارد
[ترجمه گوگل]اما راه های قدیمی یک شب نزول نمی کند، بنابراین رقص سنتی قلب قوی تر خود را می کشد
6. We watched the building vanish under a mantle of thick grey smoke as the fire swiftly moved through it.
[ترجمه ترگمان]همچنان که آتش به سرعت از آن عبور می کرد، ساختمان را زیر شنل خاکستری ضخیم تماشا کردیم
[ترجمه گوگل]ما تماشا کردیم که ساختمان زیر پوستی از سیاهی ضخیم خاکستری ناپدید می شود، زیرا آتش به سرعت از آن عبور می کند
7. All your troubles will vanish away when he returns safely.
[ترجمه ترگمان]وقتی سالم برگردد، همه مشکلاتت از بین خواهد رفت
[ترجمه گوگل]هنگامی که او با خیال راحت می رود تمام مشکلات شما از بین می رود
8. Any chance of success seemed to vanish in a puff of smoke .
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که احتمال موفقیت در دود سیگار ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]هر شانس موفقیت به نظر می رسید که از بین می رود
9. To make things vanish you threw them in the air then cooked and ate them.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه چیزها ناپدید شوند، آن ها را در هوا پرتاب کردید و سپس پخته و خوردند
[ترجمه گوگل]برای اینکه چیزها را از بین ببرید، آنها را در هوا پرتاب کرده اید و سپس پخته و آنها را می خورید
10. How can an entire house vanish without a trace.
[ترجمه ترگمان]چطور یک خانه کامل می تواند بدون هیچ ردی ناپدید شود
[ترجمه گوگل]چگونه می توان کل خانه بدون هیچ ردیابی ناپدید شد
11. The leaders' mission will vanish like a mirage.
[ترجمه ترگمان]ماموریت رهبران مانند سرابی ناپدید خواهد شد
[ترجمه گوگل]مأموریت رهبران مانند یک معبد از بین می رود
12. The 1982-83 policies made the global recession vanish almost instantly.
[ترجمه ترگمان]سیاست های ۱۹۸۲ - ۸۳ باعث شد که رکود جهانی تقریبا بلافاصله ناپدید شود
[ترجمه گوگل]سیاست های 1982-83 باعث شد تا رکود جهانی تقریبا بلافاصله ناپدید شود
13. Energy seems to vanish and re-emerge in dramatic swings.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد انرژی در نوسان شدید ناپدید شده و دوباره ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]انرژی به نظر می رسد ناپدید و دوباره ظهور در نوسانات چشمگیر است
14. Three or four shooters would vanish completely, leaving scant traces of their affiliation.
[ترجمه ترگمان]سه یا چهار تیر به طور کامل ناپدید می شوند و هیچ ردی از وابستگی آن ها باقی نمی ماند
[ترجمه گوگل]سه یا چهار تیرانداز به طور کامل از بین می روند، و باعث می شود آثار ناخوشایندی از وابستگی آنها کم شود
15. It has been my philosophy of life that difficulties vanish when faced boldly.
[ترجمه ترگمان]فلسفه زندگی من بوده است که در زمان مواجهه شجاعانه با مشکلات ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]این فلسفه زندگی من بوده است، وقتی که با جسارت روبرو شد، مشکلات از بین می رود
16. With a wave of his hand, the magician made the rabbit vanish.
[ترجمه ترگمان]جادوگر با تکان دستش خرگوش را ناپدید کرد
[ترجمه گوگل]با موجی از دستش، جادوگر خرگوش را ناپدید کرد
17. Once into the southern hemisphere the lines of latitude would become shorter and finally vanish at the south pole.
[ترجمه ترگمان]پس از ورود به نیم کره جنوبی، خطوط عرض جغرافیایی کوتاه تر خواهد شد و در نهایت در قطب جنوب ناپدید خواهد شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که در نیمکره جنوبی خطوط عرض جغرافیایی کوتاهتر می شوند و نهایتا در قطب جنوب ناپدید می شوند