1. A great secret of success is to go through life as a man who never gets used up.
[ترجمه صبا] راز بزرگ موفقیت این است که به عنوان یک مرد خستگی ناپذیر دشواری های زندگی را تحمل کنی.
[ترجمه ailR] راز بزرگ موفقیت این است که مانند انسانی زندگی کنید که هرگز تسلیم نمیشود.
[ترجمه علی سیفی] راز بزرگ موفقیت اینست که زندگی را مثل یک مرد تحمل کنی و هرگز تسلیم دشواریها نشوی.
[ترجمه ترگمان]راز بزرگ موفقیت این است که زندگی را به عنوان مردی که هرگز از آن استفاده نمی شود، طی کند
[ترجمه گوگل]راز بزرگ موفقیت این است که از طریق زندگی به عنوان یک مرد که هرگز استفاده نمی شود
2. Lots of people don't bother to go through a marriage ceremony these days.
[ترجمه هانیه] دیگه این روزا مردم خودشون رو توی دردسرِ مراسم عروسی گرفتن نمیندازن
[ترجمه ترگمان]این روزها خیلی از مردم برای رفتن به مراسم ازدواج به خود زحمت نمی دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم این روزها از مراسم ازدواج اجتناب می کنند
3. He had to go through the usual rigmarole of signing legal papers in order to complete the business deal.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود که طبق معمول برای تکمیل کار، کاغذهای قانونی را امضا کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود از طرزالعمل معمولی امضاء مقالات حقوقی برای تکمیل معامله تجاری استفاده کند
4. Sometimes I go through those nights where music is my only friend.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها از آن شب هایی که موسیقی تنها دوست من است وارد می شوم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات من از آن شبها می گذرم که موسیقی تنها دوست من است
5. Go through the arch and follow the path.
[ترجمه ترگمان]از طاق عبور کنید و مسیر را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]از طریق قوس برو و مسیر را دنبال کن
6. Four teams will go through to the semi-final.
[ترجمه ترگمان]چهار تیم به مرحله نیمه نهایی راه خواهند یافت
[ترجمه گوگل]چهار تیم به نیمه نهایی می روند
7. Shunt your suitcases,let me go through.
[ترجمه آرش محمدی] چمدانهای خود را جابه جا کنید ( مسیر تردد را باز کنید ) ، اجازه بدهید من رد بشوم.
[ترجمه ترگمان]، suitcases را باز کن بزار من رد شم
[ترجمه گوگل]چمدان های خود را بگذارید، اجازه دهید از طریق
8. Go through the double doors and turn left.
[ترجمه ترگمان]از درها بیرون بروید و به طرف چپ بپیچید
[ترجمه گوگل]از طریق دو درب بروید و به سمت چپ بروید
9. Foods which go through a factory process lose much of their colour, flavour and texture.
[ترجمه ترگمان]غذاهایی که از یک فرآیند کارخانه عبور می کنند رنگ، رنگ و بافت خود را از دست می دهند
[ترجمه گوگل]غذاهائی که از طریق یک فرایند کارخانه ای می روند، بیشتر رنگ، طعم و بافت خود را از دست می دهند
10. You can't just go through the checkout without paying!
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بدون پرداخت پول از اینجا بری
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید از طریق پرداخت بدون پرداخت بدون پرداخت!
11. If you have nothing to declare, go through the green channel.
[ترجمه ترگمان]اگر حرفی برای گفتن ندارید، از کانال سبز رد شوید
[ترجمه گوگل]اگر چیزی برای اعلام ندارید، از طریق کانال سبز بروید
12. The sofa will only go through the door sideways.
[ترجمه ترگمان]کاناپه فقط از کنار در رد میشه
[ترجمه گوگل]مبل تنها از طریق درب به سمت پایین حرکت می کند
13. Go through your shopping list with a critical eye for foods with a high fat content.
[ترجمه ترگمان]لیست خرید خود را با نگاهی انتقادی به غذاهایی که دارای محتوای چربی بالا هستند، بررسی کنید
[ترجمه گوگل]از طریق لیست خرید خود را با چشم چرانی برای غذاهای با محتوای چربی بالا بروید
14. Cars are not allowed to go through the city centre.
[ترجمه ترگمان]ماشین ها مجاز به عبور از مرکز شهر نیستند
[ترجمه گوگل]اتومبیل ها مجاز به رفتن از طریق مرکز شهر نیستند
15. She watched her parents go through an acrimonious divorce.
[ترجمه ترگمان]اون پدر و مادرش رو دید که از یه طلاق شتاب زده وارد شدن
[ترجمه گوگل]او تماشا کرد پدر و مادرش از طلاق عادت ماهانه عبور می کنند