1. Please figure out the total cost.
[ترجمه نیما] لطفا هزینه کلی را محاسبه ( حساب ) کنید.
[ترجمه امین] لطفاً مجموع هزینه ( ها ) را محاسبه کنید.
[ترجمه ترگمان]لطفا هزینه کل را مشخص کنید
[ترجمه گوگل]لطفا کل هزینه را بیابید
2. It took them about one month to figure out how to start the equipment.
[ترجمه Negar] حدود یک ماه از وقت آنها صرف آشنایی با راه اندازی تجهیزات شد
[ترجمه شبنم خاتمی] حدود یک ماه از آنها زمان گرفت تا بفهمند چگونه تجهیزات را راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]یک ماه طول کشید تا مشخص شود چطور این تجهیزات را شروع کند
[ترجمه گوگل]آنها حدود یک ماه زمان گرفتند تا نحوه راه اندازی تجهیزات را دریابند
3. Father is trying to figure out his tax.
[ترجمه عرفان] پدر داره سعی میکنه تا مالیات اش رو محاسبه کنه
[ترجمه ترگمان] پدر داره سعی می کنه که مالیات هاش رو بفهمه
[ترجمه گوگل]پدر در حال تلاش برای کشف مالیات خود است
4. Figure out what you like. Try to become the best in the world of it.
[ترجمه نیما] چیزی را که دوست داری معین کن یا کشفش کن و سعی کن بهترین باشی در دنیای آن.
[ترجمه سارینا] چبزی را که دوست داری کشف کن و تلاش کن بهترین باشی از ان در دنیا
[ترجمه صفا] چیزی را که دوست داری پیدا کن و تلاش کن بهترین در جهان شوی
[ترجمه Leo] ببین چه چیزی را دوس داری و تلاش کن تا بهترین همان بشوی در جهان
[ترجمه ترگمان]ببینید چه چیزی را دوست دارید سعی کنید به بهترین شکل در دنیا تبدیل شوید
[ترجمه گوگل]چیزی را که دوست داری بیان کن سعی کنید بهترین در جهان از آن شوید
5. We must figure out how to solve the problem.
[ترجمه ترگمان]ما باید بفهمیم که چگونه این مشکل را حل کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید چگونگی حل مشکل را بفهمیم
6. He's got the smarts to figure out what to do next.
[ترجمه ترگمان]به هوش اومده که بفهمیم بعدش چی کار کنیم
[ترجمه گوگل]او می خواهد بداند که چکار باید بکنه
7. It took me the longest time to figure out how to open the windows.
[ترجمه ترگمان]خیلی طول کشید تا بفهمم چطور پنجره رو باز کنم
[ترجمه گوگل]طولانی ترین زمان برای رسیدن به چگونگی باز کردن پنجره ها به من رسید
8. Could you help me figure out this problem?
[ترجمه ترگمان]میتونی کم کم کنی این مشکل رو حل کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من کمک کنید تا این مشکل را پیدا کنم؟
9. I couldn't figure out who the lady with the sunglasses was.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم بفهمم که آن خانم با عینک آفتابی چه کسی بود
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم بفهمم که خانم با عینک آفتابی چه بود
10. They're trying to figure out the politics of this whole situation.
[ترجمه ترگمان]آن ها می کوشند تا سیاست این وضعیت را دریابند
[ترجمه گوگل]آنها در حال تلاش برای کشف سیاست این وضعیت کلی هستند
11. Scientists should figure out how to keep the natural world from mucking up the affairs of people.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان باید بفهمند که چگونه جهان طبیعی را از سامان دادن به امور مردم حفظ کنند
[ترجمه گوگل]دانشمندان باید چگونگی نگه داشتن دنیای طبیعی از انجام امور مردم را بفهمند
12. I'm plucking a figure out of the air here, but let's say it'll cost about $000.
[ترجمه ترگمان]من دارم یه فکری از هوای اینجا بیرون می کشم، اما بیا فرض کنیم که قیمت ۱۰۰۰ دلار ارزش داره
[ترجمه گوگل]من یک شکل از هوا را در اینجا می بینم، اما بگذارید بگوییم حدود $ 000 هزینه می کند
13. I didn't figure out how to do it.
[ترجمه ترگمان]نمی دانستم چطور این کار را بکنم
[ترجمه گوگل]من متوجه نشدم که چگونه این کار را انجام دهم
14. She chiselled a figure out of the marble.
[ترجمه فیض] او از سنگ مرمر پیکره ای را تراشید
[ترجمه ترگمان]هیکلی را از سنگ مرمر تراشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک رقم را از سنگ مرمر برداشت
15. Can you figure out how to do it?
[ترجمه ترگمان]می تونی یه راهی پیدا کنی که چجوری انجامش بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید چگونگی انجام آن را بفهمید؟