(ارتش) سنگربندی موقت، سنگر خاکی، کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان، استحکامات
field work
(ارتش) سنگربندی موقت، سنگر خاکی، کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان، استحکامات
انگلیسی به فارسی
کار میدانی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: fieldworker (n.)
مشتقات: fieldworker (n.)
• (1) تعریف: scientific research, exploration, or observation conducted in the field rather than the laboratory or classroom.
• (2) تعریف: a temporary military fortification constructed by troops in the field.
• work done (by students, interns, etc.) to gain practical experience through firsthand observation; gathering of information through observation of subjects in their natural setting (common in anthropology, sociology, etc.)
work done in the field or fields; practical research (as opposed to theoretical research and laboratory work); temporary fortification
fieldwork is the task of gathering of information about a certain subject by carrying out an investigation directly, rather than by reading about it or discussing it.
work done in the field or fields; practical research (as opposed to theoretical research and laboratory work); temporary fortification
fieldwork is the task of gathering of information about a certain subject by carrying out an investigation directly, rather than by reading about it or discussing it.
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] عملیات صحرایی، زمین شناسی صحرایی.
[ریاضیات] کار عملی
[ریاضیات] کار عملی
جملات نمونه
1. More field work studies of systems analysts and how they relate to managers should illuminate this little known area of managerial work.
[ترجمه ترگمان]مطالعات کاری می دانی بیشتر درباره تحلیلگران سیستم ها و چگونگی ارتباط آن ها با مدیران باید این ناحیه کوچک از کار مدیریتی را روشن کند
[ترجمه گوگل]مطالعات بیشتری در زمینه کارهای تحلیلی سیستم ها و نحوه ارتباط آنها با مدیران باید این ناحیه شناخته شده کار مدیریتی را روشن کند
[ترجمه گوگل]مطالعات بیشتری در زمینه کارهای تحلیلی سیستم ها و نحوه ارتباط آنها با مدیران باید این ناحیه شناخته شده کار مدیریتی را روشن کند
2. The mine inspectors in the field work only with their wits and the confidence that they have seen it all before.
[ترجمه ترگمان]بازرسان معدن فقط با عقل و the که قبلا آن را دیده بودند کار می کنند
[ترجمه گوگل]بازرسان معدن در این زمینه تنها با عقل و اعتماد به نفس خود کار می کنند که قبلا آن را دیده اند
[ترجمه گوگل]بازرسان معدن در این زمینه تنها با عقل و اعتماد به نفس خود کار می کنند که قبلا آن را دیده اند
3. The field work had started in 1907 but the extremely complex geology and the war years had delayed the project.
[ترجمه ترگمان]کار می دانی در سال ۱۹۰۷ آغاز شد، اما زمین شناسی بسیار پیچیده و سال های جنگ پروژه را به تاخیر انداخته بود
[ترجمه گوگل]کار میدان در سال 1907 آغاز شده است، اما زمین شناسی بسیار پیچیده و سال های جنگ پروژه را به تأخیر انداخته است
[ترجمه گوگل]کار میدان در سال 1907 آغاز شده است، اما زمین شناسی بسیار پیچیده و سال های جنگ پروژه را به تأخیر انداخته است
4. Conducting field work in the Mikumi National Park, Ms Collett witnessed a yellow baboon eating another fruit bat of the same genus (Epomophorus minor).
[ترجمه ترگمان]خانم Collett در انجام کار می دانی در پارک ملی Mikumi شاهد یک میمون زرد بود که یک خفاش میوه ای دیگر از جنس مشابه را می خورد (Epomophorus)
[ترجمه گوگل]خانم Collet انجام کار میدانی در پارک ملی میکومی، شاهد یک پرنعمت زرد بود که خوردن یکی دیگر از خفاش ها از همان جنس (Epomophorus minor) بود
[ترجمه گوگل]خانم Collet انجام کار میدانی در پارک ملی میکومی، شاهد یک پرنعمت زرد بود که خوردن یکی دیگر از خفاش ها از همان جنس (Epomophorus minor) بود
5. Last I heard he was doing some field work tracking the local bear population.
[ترجمه ترگمان]آخرین بار شنیدم که کار می دانی را انجام می دهد که جمعیت ناقل محلی را تعقیب می کند
[ترجمه گوگل]آخرین شنیده ام که او انجام برخی از کارهای زمینه ردیابی جمعیت خرس محلی است
[ترجمه گوگل]آخرین شنیده ام که او انجام برخی از کارهای زمینه ردیابی جمعیت خرس محلی است
6. Overabundance of coat, or cottony texture, impractical for field work should be penalized.
[ترجمه ترگمان]پوشش دادن پوشش، یا بافت پنبه ای که برای کار می دانی غیر عملی است، باید جریمه شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد کت و یا بافت پنبه، غیر عملی برای کار در میدان باید مجازات شود
[ترجمه گوگل]بیش از حد کت و یا بافت پنبه، غیر عملی برای کار در میدان باید مجازات شود
7. Can't you just see this as - as field work?
[ترجمه ترگمان]نمی تونی این رو به عنوان کارگر مزرعه ببینی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این را فقط به عنوان کارهای زمینه ببینید؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این را فقط به عنوان کارهای زمینه ببینید؟
8. Field work is the most important method for anthropology.
[ترجمه ترگمان]کار می دانی مهم ترین روش برای انسان شناسی است
[ترجمه گوگل]کار میدانی مهمترین روش برای انسان شناسی است
[ترجمه گوگل]کار میدانی مهمترین روش برای انسان شناسی است
9. Andworked at an insurance company my graduation field work.
[ترجمه ترگمان]در یک شرکت بیمه کار می دانی فارغ التحصیلی من کار می کند
[ترجمه گوگل]کار در یک شرکت بیمه کار فارغ التحصیلی من کار می کند
[ترجمه گوگل]کار در یک شرکت بیمه کار فارغ التحصیلی من کار می کند
10. Shandan cement plant in order to field work standardization in various positions established working management, including working procedure chart and time sequence diagram.
[ترجمه ترگمان]کارخانه سیمان Shandan به منظور استانداردسازی سطح کار در موقعیت های مختلف، از جمله نمودار فرآیند کار و نمودار توالی زمانی
[ترجمه گوگل]کارخانه سیمان شاندان به منظور استانداردسازی کارهای میدانی در زمینههای مختلف مدیریت کار، از جمله نمودار کار نمودار و نمودار پیوسته زمان
[ترجمه گوگل]کارخانه سیمان شاندان به منظور استانداردسازی کارهای میدانی در زمینههای مختلف مدیریت کار، از جمله نمودار کار نمودار و نمودار پیوسته زمان
11. He would have been pre - eminent in field work.
[ترجمه ترگمان]او می توانست در زمینه کاری از دست برود
[ترجمه گوگل]او در کارهای میدانی برجسته بوده است
[ترجمه گوگل]او در کارهای میدانی برجسته بوده است
12. During busy seasons they help with field work.
[ترجمه ترگمان]در طی فصل های شلوغ به کار می دانی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]در طول فصل های شلوغ آنها با کارهای میدانی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]در طول فصل های شلوغ آنها با کارهای میدانی کمک می کنند
13. A unitive criterion about the field work condition of the method has not been established until now.
[ترجمه ترگمان]یک معیار unitive در مورد شرایط کار می دانی این روش تا کنون ایجاد نشده است
[ترجمه گوگل]معیار منفرد در مورد شرایط کاری این روش تاکنون مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]معیار منفرد در مورد شرایط کاری این روش تاکنون مشخص نشده است
14. According to the field work, the interpretation precision remote sensing was 8 31 %.
[ترجمه ترگمان]با توجه به کار می دانی، تفسیر دقیق سنجش از راه دور ۸ % بود
[ترجمه گوگل]با توجه به کار مزرعه، تفسیر دقت تفکیک سنجی از راه دور به میزان 31 8٪ بود
[ترجمه گوگل]با توجه به کار مزرعه، تفسیر دقت تفکیک سنجی از راه دور به میزان 31 8٪ بود
15. The mission was over, the field work ended, the split-second, life-and-death decisions made.
[ترجمه ترگمان]این ماموریت به پایان رسید، کار می دانی به پایان رسید، تصمیمات نیمه دوم، زندگی و مرگ گرفته شد
[ترجمه گوگل]این مأموریت تمام شد، کار درستی به پایان رسید، تصمیمات دو جانبه، زندگی و مرگ انجام شد
[ترجمه گوگل]این مأموریت تمام شد، کار درستی به پایان رسید، تصمیمات دو جانبه، زندگی و مرگ انجام شد
16. Most of the fieldwork was carried out in Italy.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این کار عملی در ایتالیا به اجرا درآمد
[ترجمه گوگل]اکثر کارهای میدانی در ایتالیا انجام شد
[ترجمه گوگل]اکثر کارهای میدانی در ایتالیا انجام شد
17. As a result, interest in non-destructive fieldwork was rekindled and continues today alongside excavation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، علاقه به کاره ای غیر مخرب دوباره شعله ور شد و امروزه در کنار حفاری ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، علاقه به کارهای میدانی غیر مخرب بازسازی شد و امروز همچنان در کنار حفاری ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، علاقه به کارهای میدانی غیر مخرب بازسازی شد و امروز همچنان در کنار حفاری ادامه دارد
18. The study involves observational fieldwork in different types of police stations.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه شامل مطالعات می دانی در انواع مختلف پاسگاه های پلیس است
[ترجمه گوگل]این مطالعه شامل تحقیقات میدانی در زمینه های مختلف پلیس است
[ترجمه گوگل]این مطالعه شامل تحقیقات میدانی در زمینه های مختلف پلیس است
19. Fieldwork in this style is a very small-scale, private affair.
[ترجمه ترگمان]Fieldwork در این سبک یک ماجرای بسیار کوچک و خصوصی است
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی در این سبک یک موضوع بسیار کوچک و خصوصی است
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی در این سبک یک موضوع بسیار کوچک و خصوصی است
20. Fieldwork also forms an integral part of the curriculum.
[ترجمه ترگمان]Fieldwork همچنین بخش کاملی از برنامه درسی را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی نیز بخشی جدایی ناپذیر از برنامه درسی است
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی نیز بخشی جدایی ناپذیر از برنامه درسی است
21. It is important that fieldwork staff give high priority to this.
[ترجمه ترگمان]مهم است که کار عملی کار عملی اولویت بالایی به این کار بدهد
[ترجمه گوگل]مهم این است که کارکنان ناحیه به این امر به اولویت بالا توجه کنند
[ترجمه گوگل]مهم این است که کارکنان ناحیه به این امر به اولویت بالا توجه کنند
22. Fieldwork was conducted in two of the three regions, each of which has its own particular administrative structure.
[ترجمه ترگمان]Fieldwork در دو منطقه از این سه منطقه انجام شد که هر کدام از آن ها ساختار اداری خاص خود را دارند
[ترجمه گوگل]کار میدانی در دو منطقه از سه منطقه انجام شد که هر کدام دارای ساختار اداری خاص خود بودند
[ترجمه گوگل]کار میدانی در دو منطقه از سه منطقه انجام شد که هر کدام دارای ساختار اداری خاص خود بودند
23. The project consists of several months' fieldwork carried out during the summer term and long vacation of the Junior Honours year.
[ترجمه ترگمان]این پروژه شامل چندین ماه عملی انجام شده در طول دوره تابستانه و تعطیلات طولانی سال نوجوانان می شود
[ترجمه گوگل]این پروژه شامل چندین ماه انجام کارهای میدانی در طول تابستان و تعطیلات طولانی در سالن افتخاری است
[ترجمه گوگل]این پروژه شامل چندین ماه انجام کارهای میدانی در طول تابستان و تعطیلات طولانی در سالن افتخاری است
24. Fieldwork in the Highlands was resumed in 1926 in a rather dramatic fashion.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۶ Fieldwork در ارتفاعات کوهستانی به شکلی دراماتیک از سرگرفته شد
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی در ارتفاعات در سال 1926 به وضوح به تصویر کشید
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی در ارتفاعات در سال 1926 به وضوح به تصویر کشید
25. Fieldwork, Ted Smith explained, concerned looking for birds, and listening; recording and making notes.
[ترجمه ترگمان]تد اسمیت به دنبال پرندگان می گشت و گوش می داد و یادداشت می کرد
[ترجمه گوگل]تد اسمیت توضیح می دهد که زمینه کاری، نگرانی در جستجوی پرندگان و گوش دادن است؛ ضبط و یادداشت برداری
[ترجمه گوگل]تد اسمیت توضیح می دهد که زمینه کاری، نگرانی در جستجوی پرندگان و گوش دادن است؛ ضبط و یادداشت برداری
26. Fieldwork is a major element of this degree since the material for study is gained by survey and excavation.
[ترجمه ترگمان]Fieldwork یک عنصر مهم از این درجه است چرا که مواد مورد مطالعه با بررسی و حفاری بدست آمده است
[ترجمه گوگل]Fieldwork یکی از عناصر اصلی این درجه است زیرا مواد مورد مطالعه توسط بررسی و حفاری به دست می آید
[ترجمه گوگل]Fieldwork یکی از عناصر اصلی این درجه است زیرا مواد مورد مطالعه توسط بررسی و حفاری به دست می آید
27. In fieldwork, you are really looking for anything that might confirm the existence of a ley.
[ترجمه ترگمان]در مبارزه، شما واقعا دنبال چیزی هستید که ممکن است وجود یک آقای وی زلی را تایید کند
[ترجمه گوگل]در حوزه کاری، شما واقعا به دنبال چیزهایی هستید که ممکن است وجود یک لای را تایید کند
[ترجمه گوگل]در حوزه کاری، شما واقعا به دنبال چیزهایی هستید که ممکن است وجود یک لای را تایید کند
28. During the fieldwork period, sudden infant deaths received enormous publicity in the national media.
[ترجمه ترگمان]در طی این دوره کاری، مرگ و میر نوزادان بطور ناگهانی در رسانه های ملی منتشر شد
[ترجمه گوگل]در طول دوره کارهای میدانی، مرگ و میر ناگهانی نوزادان در رسانه های ملی تبلیغ گسترده ای می کرد
[ترجمه گوگل]در طول دوره کارهای میدانی، مرگ و میر ناگهانی نوزادان در رسانه های ملی تبلیغ گسترده ای می کرد
29. Fieldwork in the town or village or the high street can also yield good results.
[ترجمه ترگمان]Fieldwork در شهر یا روستا یا خیابان بالا نیز می تواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی در شهر یا روستا و یا خیابان های بلند نیز می تواند نتایج خوبی داشته باشد
[ترجمه گوگل]کارهای میدانی در شهر یا روستا و یا خیابان های بلند نیز می تواند نتایج خوبی داشته باشد
پیشنهاد کاربران
تحقیق میدانی
تحقیقات/ مطالعات میدانی ( برون دانشکاهی )
پژوهش میدانی ( در مقابل تحقیق آزمایشگاهی )
تحقیق کنندگان
تحقیق کننده
کلمات دیگر: