کلمه جو
صفحه اصلی

department head

انگلیسی به انگلیسی

• manager of an administrative division, manager of a department

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] رئیس اداره، رئیس دایره

جملات نمونه

1. There was a starchy department head exchanging low fives and complicated hand slaps with a kid who barely reached his knee.
[ترجمه ترگمان]رئیس کلانتری starchy بود که به زحمت پنج می زد و دست پیچیده در دست بچه ای که به زحمت به زانوی او می رسید، سیلی می زد
[ترجمه گوگل]سرپرست گروه نشاسته ای را که با کمترین پنجاه و پنجاه کیلوگرم وزن داشت، با یک بچه که به زحمت به زانویش می رسید، دستگیر شد

2. This represented a move away from the department head receiving capitation and simply spending it because it was there.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده حرکت دور از رئیس بخش بود که capitation را دریافت کرده و صرفا به این دلیل که آنجا بود، آن را خرج می کرد
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده ی حرکتی است که سر سرپرست اداره می شود و به سادگی صرف آن می شود زیرا آنجا بود

3. His monthly department head meetings are being held outside the main administration center.
[ترجمه ترگمان]جلسات ریاست بخش ماهانه او در خارج از مرکز اصلی مدیریت برگزار می شود
[ترجمه گوگل]جلسات رئیس گروه ماهانه او در خارج از مرکز اصلی اداره می شود

4. I called Professor Sano, our former department head, and asked his advice.
[ترجمه ترگمان]من به پروفسور مک گوناگال زنگ زدم و از او توصیه او را پرسیدم
[ترجمه گوگل]من پروفسور سانو، رئیس بخش سابق ما را فرا خواندیم و از مشاوره او پرسیدیم

5. Each department head is responsible for briefing the Colonel.
[ترجمه ترگمان]هر رئیس بخش مسئول گزارش دادن سرهنگ است
[ترجمه گوگل]هر سرپرست مسئول مسئولیت سرهنگ است

6. You receive a panicky call from a department head.
[ترجمه ترگمان]تو یه تماس عصبی از طرف یه اداره پلیس دریافت می کنی
[ترجمه گوگل]شما از یک سرپرست گروه تماس زشتی دریافت می کنید

7. One programme department head is believed to have rejected it.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که رئیس اداره یک برنامه آن را رد کرده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که یک رئیس بخش برنامه، آن را رد کرده است

8. Professor Calder is the department head.
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال رئیس اداره است
[ترجمه گوگل]پروفسور کالدر رئیس بخش است

9. Allow me to introduce Comrade Zhou, our department head.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید رفیق zhou را معرفی کنم، رئیس بخش ما
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید به معرفی رفیق ژو، رئیس بخش ما

10. I could approach the department head and take the final exam for full credit.
[ترجمه ترگمان]من می تونم به رئیس بخش نزدیک بشم و امتحان نهایی رو برای اعتبار کامل انجام بدم
[ترجمه گوگل]من می توانم به رئیس بخش بروید و امتحان نهایی را برای اعتبار کامل ببرید

11. How did he get to be a department head so fast?
[ترجمه ترگمان]چطور تونسته اینقدر سریع رئیس اداره بشه؟
[ترجمه گوگل]چگونه او را به عنوان رئیس بخش بسیار سریع بود؟

12. Beijing Guanghua management college department head, professor, doctor's hierophant. Long time focus on the research and fulfil in corporation finace management.
[ترجمه ترگمان]پکن - رئیس دانشکده مدیریت دانشگاه پکن، پروفسور، hierophant تمرکز زمان طولانی بر روی تحقیق و انجام در مدیریت finace شرکت
[ترجمه گوگل]رئیس پوهنتون دانشگاه پوهنتون Guanghua، استاد، hierophant دکتر تمرکز طولانی مدت بر روی تحقیق و اجرای مدیریت فریز در شرکت

13. The new department head took over yesterday.
[ترجمه ترگمان] رئیس بخش جدید دیروز رو گرفته
[ترجمه گوگل]رئیس بخش جدید دیروز را گرفت

14. He was stepped up to department head.
[ترجمه ترگمان] اون به بخش اداره رفته بود
[ترجمه گوگل]او به رئیس بخش ارتقا یافت

پیشنهاد کاربران

مدیر گروه ( در دانشگاه )

سرپرست


کلمات دیگر: