کلمه جو
صفحه اصلی

purification


معنی : شستشو، تخلیص، تصفیه، تطهیر، پالایش، خالص سازی
معانی دیگر : تطهیر، پالایش، خالص سازی، تخلیص، شستشو

انگلیسی به فارسی

تطهیر، پالایش، خالص سازی، تخلیص، شستشو


انگلیسی به انگلیسی

• sanctification, act of expiating sins; act of cleansing; disinfection; distillation, refinement

دیکشنری تخصصی

[شیمی] خالص سازی، پالایش، تصفیه
[مهندسی گاز] تخلیص، تصفیه
[نساجی] پالایش - تصفیه - خالص کردن - خالص سازی
[پلیمر] خالص سازی

مترادف و متضاد

شستشو (اسم)
ablution, wash, rinse, laundering, washout, bathing, souse, purification, embrocation, bath, elution, lavation, lotion

تخلیص (اسم)
emancipation, activation, purification

تصفیه (اسم)
purgation, administration, settlement, arrangement, purification, filtration, refinement, cleaning, catharsis, clean-up

تطهیر (اسم)
purgation, purge, purification, sanctification, catharsis

پالایش (اسم)
purgation, purge, purification, filtration, refinement

خالص سازی (اسم)
purification

freeing, cleansing


Synonyms: ablution, absolution, atonement, baptism, bathing, catharsis, depuration, disinfection, distillation, expiation, expurgation, forgiveness, grace, lavation, laving, lustration, purgation, purge, purifying, rarefaction, rebirth, redemption, refinement, regeneration, salvation, sanctification, washing


Antonyms: adulteration, corruption, dirtying, pollution


جملات نمونه

1. The water goes through three stages of purification.
[ترجمه ترگمان]آب از سه مرحله تصفیه عبور می کند
[ترجمه گوگل]آب از طریق سه مرحله تصفیه می گذرد

2. Following its purification it has been possible to study the biological properties of platelet-derived growth factor.
[ترجمه ترگمان]پس از خالص سازی، امکان مطالعه ویژگی های زیستی عامل رشد برگرفته از پلاکت وجود دارد
[ترجمه گوگل]پس از پاکسازی آن، امکان مطالعه خواص بیولوژیک فاکتور رشد حاصل از پلاکت وجود دارد

3. The ideal candidate will have experience of protein purification and gene cloning and should have an appreciation of plant defence mechanisms.
[ترجمه ترگمان]کاندیدای ایده آل تجربه تولید پروتئین و تولید ژن را خواهد داشت و باید از مکانیزم های دفاعی گیاه قدردانی کند
[ترجمه گوگل]کاندیدای ایده آل، دارای پروتئین خالص سازی و ژن کلونینگ است و باید از مکانیسم های دفاع گیاه قدردانی کند

4. The selection of the method of purification of the wastes therefore has considerable influence on the plant costs.
[ترجمه ترگمان]بنابراین انتخاب روش خالص سازی the تاثیر قابل توجهی بر هزینه های کارخانه دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین انتخاب روش تصفیه زباله از تأثیر قابل توجهی بر هزینه های گیاهی برخوردار است

5. Other methods of genetic purification can homogenize a DNA sequence.
[ترجمه ترگمان]روش های دیگر تصفیه ژنتیکی می تواند یک دنباله DNA را homogenize کند
[ترجمه گوگل]روش های دیگر تصفیه ژنتیکی می تواند توالی DNA را هماهنگ کند

6. Forth River Purification Board reacted positively yesterday to the reconsideration of the regional role.
[ترجمه ترگمان]هیات صلیب سرخ دیروز نسبت به تجدید نظر در نقش منطقه ای به طور مثبت واکنش نشان داد
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره تصفیه فاضلاب دیروز به بررسی مجدد نقش منطقه ای واکنش نشان داد

7. Finally, we recommend Protein Purification: Principles and Practice for undergraduates taking advanced protein chemistry courses.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، Purification پروتیین: اصول و روال برای دانشجویان دوره لیسانس که دوره های شیمی پروتیینی پیشرفته ای را اتخاذ می کنند، توصیه می کنیم
[ترجمه گوگل]در نهایت، ما توصیه می کنیم اصول و تمرین پاک کردن پروتئین برای دانشجویان دوره های شیمی درمانی پیشرفته

8. Tathir, the ritual purification of the social body, requires the destruction of the first and the confinement of the second.
[ترجمه ترگمان]Tathir، تصفیه و خالص سازی یک جسم اجتماعی، نیاز به نابودی اولین و زندانی شدن دوم دارد
[ترجمه گوگل]تاتیر، تصفیه آیین بدنی اجتماعی، نیازمند تخریب اول و محکومیت دوم است

9. The warning came from the Solway River Purification Board, which patrols waterways in the area.
[ترجمه ترگمان]این هشدار از هیات Purification رود Solway آمده است که در این منطقه به گشت زنی می پردازند
[ترجمه گوگل]هشدار از هیئت تصفیه رودخانه Solway، که گشت و گذار در آبراه ها در این منطقه را انجام می دهد، ارائه شد

10. Water purification has become a major category of consumer interest, and new household products address that concern.
[ترجمه ترگمان]تصفیه آب به مقوله اصلی علاقه مشتریان تبدیل شده است و محصولات جدید خانگی این نگرانی را برطرف می کنند
[ترجمه گوگل]تصفیه آب تبدیل شده است به یک دسته عمده از علاقه مصرف کننده، و محصولات خانگی جدید مربوط به این نگرانی

11. One such male priest conducted a ritual of purification of a church after a woman priest had celebrated Mass there.
[ترجمه ترگمان]یکی از این کشیشان male مراسمی را اجرا می کرد که کشیش پس از مراسم عشای ربانی در آنجا مراسم عشای ربانی را جشن گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک کشیش مردانه یک مراسم تمیز کردن یک کلیسا را ​​پس از یک کشیش زن جشن جشن را جشن گرفت

12. They included the construction of sewage purification plants in 100 coastal cities and the establishment of at least 25 supervised toxic waste depots.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل ساخت کارخانه های تصفیه فاضلاب در ۱۰۰ شهر ساحلی و تاسیس حداقل ۲۵ انبار زباله های سمی و سمی بودند
[ترجمه گوگل]آنها شامل احداث کارخانه های تصفیه فاضلاب در 100 شهرستان های ساحلی و تاسیس حداقل 25 دفن زباله سمی تحت نظارت بود

13. Through the preliminary optimization of the purification condition, we got high purity of pancreas kallikrein product.
[ترجمه ترگمان]ما از طریق بهینه سازی اولیه شرایط خالص سازی، خلوص بالایی نسبت به محصول کالیکریین ادراری دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]از طریق مقدماتی بهینه سازی شرایط تصفیه، ما خلوص بالا از محصول پالکسی کالیکراین را دریافت کردیم

14. A relatively considerable amount of dissociation and purification of the mucor racemosus crude extract are conducted using silica-gel column.
[ترجمه ترگمان]مقدار نسبتا قابل توجهی تجزیه و خالص سازی عصاره خام mucor racemosus با استفاده از ستون سیلیکا - ژل انجام می شود
[ترجمه گوگل]مقدار نسبتا قابل توجهی از جداسازی و تصفیه عصاره خام راسیموسوس mucor با استفاده از ستون سیلیکا ژل انجام می شود

پیشنهاد کاربران

پاک سازی

تهذیب

خالص سازی

purification ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خالص‏سازی
تعریف: فرایند حذف آلاینده‏ها یا ترکیبات نامطلوب از یک ماده


کلمات دیگر: