کلمه جو
صفحه اصلی

monochromatic


وابسته به یا دارای یک رنگ، تک رنگه، تکفام (monochroic هم می گویند)، تولید کننده ی تابش گری الکتروماگنتیک دارای یک طول موج واحد یا طول موج های تقریبا برابر

انگلیسی به فارسی

وابسته به رنگ کوری


تک رنگ


وابسته به یا دارای یک رنگ، تک‌رنگه، تک‌رنگ، تک‌فام (monochroic هم می‌گویند)


تولید کننده‌ی تابش‌گری الکتروماگنتیک دارای یک طول موج واحد یا طول موج‌های تقریبا برابر


انگلیسی به انگلیسی

• of one color; of one wavelength

دیکشنری تخصصی

[شیمی] وابسته به یا داراى یک رنگ، تک رنگه، تک رنگ، تکفام (monochroic هم می گویند)
[برق و الکترونیک] تک رنگی ویژگی تک رنگ بودن، متناظر با یک ناحیه کوچک قابل صرفه نظر کردن از طیف .
[زمین شناسی] تک رنگ،تک فام
[نساجی] تک فام - مونوکروماتیک - یکرنگ - یکنواخت رنگی
[ریاضیات] تکرنگ، تکفام
[پلیمر] تکفام
[نساجی] ترکیب موزون رنگها در یک مجموعه

جملات نمونه

1. Given the monochromatic melodrama of modern country music, versatility may not be the correct answer.
[ترجمه ترگمان]با توجه به سبک melodrama تک رنگ موسیقی کانتری مدرن، تطبیق پذیری ممکن است پاسخ صحیح نباشد
[ترجمه گوگل]با توجه به ملودرام تک رنگ آمیزی موسیقی کشور جدید، ممکن است همه کاره بودن پاسخ صحیح باشد

2. In the microscope, the virus is monochromatic, and it is in stasis.
[ترجمه ترگمان]در میکروسکوپ، این ویروس تک رنگ است و در حالت سکون است
[ترجمه گوگل]در میکروسکوپ، ویروس تک رنگ است و در وضعیت است

3. For this new publication, Scully has created eight monochromatic etchings which will be shown with related studies and four new paintings.
[ترجمه ترگمان]برای این نشریه جدید، اسکالی هشت پرتره تک رنگ درست کرده است که با مطالعات مرتبط و چهار نقاشی جدید نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]برای این نشریه جدید، اسکالی هشت قلم تک رنگ که با مطالعات مرتبط و چهار نقاشی های جدید نشان داده خواهد شد ایجاد کرده است

4. Highly monochromatic laser light is split by the mirror M to travel along the two arms.
[ترجمه ترگمان]نور لیزری بسیار تک رنگ توسط آینه M برای حرکت در امتداد دو بازو تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]نور لیزر بسیار تک رنگ از طریق آینه M به دو جهت حرکت می کند

5. Unfortunately a monochromatic beam is of only limited use for spectroscopy unless it is tunable.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه یک پرتو تک رنگ تنها استفاده محدود برای طیف سنجی است مگر این که قابل تنظیم باشد
[ترجمه گوگل]متاسفانه یک پرتو تک رنگ فقط برای طیف سنجی کاربرد محدودی دارد، مگر اینکه قابل تنظیم باشد

6. Several monochromatic lights can be compounded into polychromatic light.
[ترجمه ترگمان]چندین نور تک رنگ را می توان با نور رنگارنگ ترکیب کرد
[ترجمه گوگل]چندین چراغ تک رنگ را می توان به نور پلی کروماتیک متصل کرد

7. By far the most nearly monochromatic source available at present is the laser.
[ترجمه ترگمان]تا به حال نزدیک به یک منبع تک رنگ در حال حاضر لیزر وجود دارد
[ترجمه گوگل]به زودی نزدیکترین منبع تک رنگ موجود در حال حاضر لیزر است

8. In this paper, a design scheme of the monochromatic coronagraph for the solar eclipse observation is described.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله یک طرح طراحی of تک رنگی برای مشاهده گرفتگی خورشید توصیف می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، یک طرح طراحی کروناگراف تک رنگ برای مشاهدات خورشید گرفتگی توصیف شده است

9. Monochromatic vision is very rare among land species, because color vision is a tool for survival in terrestrial habitats.
[ترجمه ترگمان]دید monochromatic در میان گونه های زمین بسیار نادر است، زیرا بینایی رنگی ابزاری برای بقا در زیستگاه های زمینی است
[ترجمه گوگل]دید متقارن در میان گونه های زمین بسیار نادر است، زیرا بینایی رنگ یک ابزار برای زنده ماندن در زیستگاه های زمینی است

10. At present, the monochromatic source used in visible spectrophotometer has a certain semibreadth.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، یک منبع تک رنگ به کار می رود که در spectrophotometer مریی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، منبع تک رنگی که در اسپکتروفتومتر قابل مشاهده است، دارای نیمه پهنای خاصی است

11. Click on "Filter," "Add Noise" and set noise to 1%, "Gaussian" and "Monochromatic. "
[ترجمه ترگمان]بر روی \"فیلتر\"، \"اضافه کردن نویز\" و تنظیم نویز به ۱ %، \"Gaussian\" و \"monochromatic\" کلیک کنید
[ترجمه گوگل]روی «فیلتر»، «اضافه کردن نویز» و تنظیم صدا به 1٪، «گاوسی» و «تک رنگ» کلیک کنید '

12. My sister selected a monochromatic color - scheme for her new apartment.
[ترجمه ترگمان]خواهرم برای آپارتمان جدیدش یک رنگ تک رنگ انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]خواهر من یک رنگ تک رنگ - طرح برای آپارتمان جدید خود را انتخاب کرد

13. The tonal variations in monochromatic red and its structured composition are at once homage and an audacious challenge to Piet Mondrian, whom Liu greatly admired.
[ترجمه ترگمان]تغییرات رنگ در تک رنگ قرمز تک رنگ و ترکیب ساختار یافته آن، به احترام و یک چالش جسورانه برای پیت Mondrian است که لیو بسیار مورد تحسین قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تغییرات تناوبی در قرمز تک رنگ و ترکیب ساختاری آن، یکبار دیگر به عنوان یک چالش ظریف برای پیت ماندریان، که لیو به شدت تحسینش می کند، است

14. The white light reflection hologram which is monochromatic.
[ترجمه ترگمان]انعکاس نور سفید رنگی که تک رنگ است
[ترجمه گوگل]هولوگرام انعکاسی نور سفید که یک تک رنگ است


کلمات دیگر: