کلمه جو
صفحه اصلی

mole


معنی : خال، خال سیاه، خال گوشتی، کور موش
معانی دیگر : (خوراک پزی مکزیکی) موله (سس چیلی و شکلات و گوجه فرنگی و ادویه برای گوشت گاو یا مرغ یا خوک)، (روی پوست) خال، (جانورشناسی) موش کور (انواع حشره خوران سوراخ کن به ویژه از تیره ی talpidae که بیشتر در زیرزمین زیست می کنند)، موج شکن، دیواره ی ساحلی، (شیمی - مقدار عنصر شیمیایی که وزن آن برحسب گرم با وزن ملکولی آن برابر است ; به عبارت دیگر یک مول از هر ماده دارای 6/02214 ضربدر 10 به توان 23 مولکول است) مول، (زیست شناسی)، (بافت رویان) توده ی خوشه مانند

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) کور موش، خال سیاه، خال، خال گوشتی


مول، خال، خال سیاه، خال گوشتی، کور موش


انگلیسی به انگلیسی

• brown spot on the skin which often raised, birthmark; burrowing rodent (zoology); double agent; breakwater structure; molecular weight of a substance (chemistry)
a mole is a natural dark spot on someone's skin.
a mole is also a small animal with black fur that lives underground.
a member of an organization who secretly reveals confidential information to the press or to a rival organization is also called a mole.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] (مقدار عنصر شیمیایی که وزن آن برحسب گرم با وزن ملکولی آن برابر است ; به عبارت دیگر یک مول از هر ماده داراى 02214/6 ضربدر 10 به توان 23 مولکول است ) مول
[برق و الکترونیک] مول واحد SI برای مقدار ماده ی یک مول مقدار ماده ای است که تعدا عناصر تشکیل دهنده ای برابر با مقدار اتمها در 0/012 کیلوگرم از کربن 12 دارد . هنگامی که از مول استفاده میشود نومع ذرات ( اتم، مولکول، یون، الکترون و مانند آن ) یا گروه ذرات تعریف شده باشد .
[زمین شناسی] موج شکن
[نساجی] مولکول - مول
[آب و خاک] موج شکن

مترادف و متضاد

Synonyms: agent, double agent, infiltrator, informer, inside man/woman, secret agent


خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

خال سیاه (اسم)
mole

خال گوشتی (اسم)
mole, naevus, mother's mark

کور موش (اسم)
mole

blemish


Synonyms: beauty mark, beauty spot, birthmark, blot, freckle, nevus, strawberry mark


spy


جملات نمونه

I will bestow for the sake of her Indian mole ...

به خال هندویش بخشم ...


1. a precancerous mole
خال مستعد سرطانی شدن

2. i will bestow for the sake of her indian mole . . .
به خال هندویش بخشم . . .

3. A mole is a blemish on a person's skin.
[ترجمه ترگمان]یک موش کور به پوست انسان صدمه می زند
[ترجمه گوگل]یک مول یک حادثه در پوست فرد است

4. She had a tiny mole on her cheek.
[ترجمه ترگمان] اون یه خال ریز روی گونه اش داشت
[ترجمه گوگل]او خلال کوچک روی گونه اش داشت

5. A mole holed the field.
[ترجمه ترگمان]یه خبرچین توی زمین مخفی شده
[ترجمه گوگل]یک فیلد درست کرد

6. The mole burrowed in the ground.
[ترجمه ترگمان]خبرچین در زمین فرو رفت
[ترجمه گوگل]خونی در زمین فرو رفته است

7. The mole bored its way underground.
[ترجمه ترگمان]موش کور سر راه خود را به زیر زمین کشیده بود
[ترجمه گوگل]خلخال خیال خود را زیر پا گذاشت

8. They suspected that a mole had been planted in the organization.
[ترجمه ترگمان]آن ها مظنون بودند که یک خال در این سازمان کاشته شده است
[ترجمه گوگل]آنها مظنون بودند که یک مول در سازمان کاشته شده است

9. A black mole on her left arm remarks her.
[ترجمه ترگمان]یک خال سیاه روی بازوی چپش گفته بود:
[ترجمه گوگل]یک گربه سیاه در دست چپ خود را بیان می کند

10. The authorities believe there is a mole at the Treasury.
[ترجمه ترگمان]مقامات معتقدند که یک خال در خزانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]مقامات معتقدند که در وزارت خزانه داری وجود دارد

11. Mole catchers were employed by some canal companies because of the problems which the animal could cause.
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت های کانال به دلیل مشکلاتی که این حیوان می تواند ایجاد کند توسط برخی از شرکت های کانالی مورد استفاده قرار می گرفتند
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت های کانال به دلیل مشکلی که حیوانات می توانند ایجاد کنند، از شرکت کنندگان در این زمینه استفاده می کردند

12. He claims it was a mole but I know it was him - what can I do to shut him up?
[ترجمه ترگمان]اون ادعا می کنه که یه خبرچین بوده، اما من می دونم که کار اون بوده … چه کاری می تونم بکنم که ساکتش کنم؟
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که آن یک مول بود، اما من می دانم که او بود - چه کاری می توانم انجام دهم تا او را خفه کنم؟

13. During the bacterial reduction of one mole of sulphate, four moles of hydrogen are consumed.
[ترجمه ترگمان]در طول کاهش باکتری یک مول از سولفات، چهار مول از هیدروژن نیز مصرف می شود
[ترجمه گوگل]در طی کاهش باکتری یک مول از سولفات، چهار مول هیدروژن مصرف می شود

14. He was not a fighting mole, but something in him made him change his course and start suddenly after the rook.
[ترجمه ترگمان]او جاسوس جنگی نبود، اما چیزی در او مجبورش کرد که مسیر خود را تغییر دهد و ناگهان پس از آن که قلعه را ترک کرد شروع به حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او نیروی مبارزه نبود، اما چیزی در او باعث شد که او مسیر خود را تغییر دهد و ناگهان بعد از رقابت شروع به کار کند

15. She was a plump mole only a little older than the visitor, but with warm motherly eyes and pleasant grey fur.
[ترجمه ترگمان]او فقط کمی بزرگ تر از مهمان بود، اما با چشمان گرم و موی نرم و خاکستری رنگش
[ترجمه گوگل]او تنها مولکولی است که کمی کوچکتر از بازدید کننده بود، اما با چشم های مادرانه گرم و خز خالص خاکستری

پیشنهاد کاربران

جاسوس

amount of substance

موش کور

گورکن

به معنی خبرچین هم هست کسی که برای سازمانی کار میکنه و اطلاعاتو به دشم میده

جاسوس، عامل نفوذی

1 - خال ( مول در شیمی )

2 - موش کور ( جاسوس )

موش کور وجاسوس و مول در شیمی


کلمات دیگر: