معنی : سپیده، پروتئین
معانی دیگر : proteide : ش
protein
معنی : سپیده، پروتئین
معانی دیگر : proteide : ش
انگلیسی به فارسی
( proteide =) (شیمی) پروتئین
پروتئین، پروتئين، سپیده
انگلیسی به انگلیسی
• essential organic compound composed of 20 or more amino acids joined by peptide bonds
protein is a substance that is found, for example, in meat, eggs, and milk and that is needed for growth.
protein is a substance that is found, for example, in meat, eggs, and milk and that is needed for growth.
دیکشنری تخصصی
[علوم دامی] پروتئین ؛ یک ملکول شمیایی متشکل از اسیدهای آمینه .
[شیمی] پروتئین
[صنایع غذایی] پروتئین : مولکولهای بزرگ و کاملا پیچیده ای هستند که از تعدادزیادی اسید آمینه درست شده اند. پروتئین ها از ترکیبات اصلی سازنده بافت بدن هستند. منابع اصلی آن گوشت، مرغ، ماهی و دیگر غذاهای دریایی و شیر و دیگر مواد لبنی تخم مرغ بقولات است. - پروتئین : جزئی اصلی از مواد غذایی که از عناصر نیتروژن، اکسیژن و کربن نشکیل شده است.
[نساجی] پروتئین
[شیمی] پروتئین
[صنایع غذایی] پروتئین : مولکولهای بزرگ و کاملا پیچیده ای هستند که از تعدادزیادی اسید آمینه درست شده اند. پروتئین ها از ترکیبات اصلی سازنده بافت بدن هستند. منابع اصلی آن گوشت، مرغ، ماهی و دیگر غذاهای دریایی و شیر و دیگر مواد لبنی تخم مرغ بقولات است. - پروتئین : جزئی اصلی از مواد غذایی که از عناصر نیتروژن، اکسیژن و کربن نشکیل شده است.
[نساجی] پروتئین
مترادف و متضاد
سپیده (اسم)
albumen, dawn, protein
پروتئین (اسم)
protein
جملات نمونه
1. She needs extra vitamins and protein.
[ترجمه Fatemeh] او نیاز به پروتئین و ویتامین بیشتری دارد
[ترجمه سمانه] او نیاز دارد به پروتئین و ویتامین بیشتر
[ترجمه ترگمان]او به ویتامین و پروتئین بیشتری نیاز دارد[ترجمه گوگل]او نیاز به ویتامین ها و پروتئین اضافی دارد
2. Vegans get all the protein they need from nuts, seeds, beans and cereals.
[ترجمه ترگمان]Vegans تمام the که از آجیل، دانه ها، لوبیا و غلات نیاز دارند را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]وگانی همه پروتئینی را که از آجیل، دانه ها، لوبیا و غلات به دست می آورند دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]وگانی همه پروتئینی را که از آجیل، دانه ها، لوبیا و غلات به دست می آورند دریافت می کنند
3. A vegetarian gets protein not from meat but from its analogues.
[ترجمه ترگمان]گیاهی پروتیین از گوشت و از analogues دریافت می کند
[ترجمه گوگل]یک گیاهخواری پروتئین را از گوشت، نه از آنالوگهای آن می گیرد
[ترجمه گوگل]یک گیاهخواری پروتئین را از گوشت، نه از آنالوگهای آن می گیرد
4. The structure of this protein is particularly complex.
[ترجمه ترگمان]ساختار این پروتئین به ویژه پیچیده است
[ترجمه گوگل]ساختار این پروتئین به ویژه پیچیده است
[ترجمه گوگل]ساختار این پروتئین به ویژه پیچیده است
5. These mutants lacked a vital protein which gives them immunity to the disease.
[ترجمه ترگمان]این mutants فاقد پروتئین حیاتی هستند که به آن ها مصونیت در برابر بیماری می دهد
[ترجمه گوگل]این جهش ها فاقد یک پروتئین حیاتی است که به آن ایمنی بدن می دهد
[ترجمه گوگل]این جهش ها فاقد یک پروتئین حیاتی است که به آن ایمنی بدن می دهد
6. Pulses are a good source of protein for vegetarians.
[ترجمه ترگمان]Pulses منبع خوبی برای گیاه خواران هستند
[ترجمه گوگل]پالسها یک منبع خوب پروتئین برای گیاهخواران هستند
[ترجمه گوگل]پالسها یک منبع خوب پروتئین برای گیاهخواران هستند
7. Young kids need all the energy and protein they can get and whole milk is just the ticket.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]بچه های جوان نیاز به تمام انرژی و پروتئینی دارند که می توانند دریافت کنند و شیر شیر فقط بلیط است
[ترجمه گوگل]بچه های جوان نیاز به تمام انرژی و پروتئینی دارند که می توانند دریافت کنند و شیر شیر فقط بلیط است
8. They are determining the serum - protein and cholesterol levels.
[ترجمه ترگمان]آن ها میزان کلسترول و کلسترول را تعیین می کنند
[ترجمه گوگل]آنها سطح سرمی پروتئین و کلسترول را تعیین می کنند
[ترجمه گوگل]آنها سطح سرمی پروتئین و کلسترول را تعیین می کنند
9. The protein contained a mutation.
[ترجمه ترگمان]پروتئین حاوی جهش بود
[ترجمه گوگل]پروتئین دارای جهش بود
[ترجمه گوگل]پروتئین دارای جهش بود
10. The urine tests were negative for protein.
[ترجمه ترگمان]آزمایش ادرار برای پروتئین منفی بود
[ترجمه گوگل]آزمایشات ادرار برای پروتئین منفی بود
[ترجمه گوگل]آزمایشات ادرار برای پروتئین منفی بود
11. Amino acids are the building blocks of protein.
[ترجمه ترگمان]آمینو اسیدها بلوک های سازنده پروتئین هستند
[ترجمه گوگل]آمینو اسیدها اجزای سازنده پروتئین هستند
[ترجمه گوگل]آمینو اسیدها اجزای سازنده پروتئین هستند
12. You need more protein to build you up.
[ترجمه ترگمان] پروتئین بیشتری لازم داری که تو رو بسازه
[ترجمه گوگل]شما نیاز به پروتئین بیشتر برای ساختن شما دارید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به پروتئین بیشتر برای ساختن شما دارید
13. These are substances which specifically latch onto the protein on the cell membrane.
[ترجمه ترگمان]اینها موادی هستند که به طور خاص به پروتیین غشا سلولی متصل می شوند
[ترجمه گوگل]این ها مواد هستند که به طور خاص بر روی پروتئین در غشای سلولی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]این ها مواد هستند که به طور خاص بر روی پروتئین در غشای سلولی بستگی دارد
14. Fish was a major source of protein for the working man.
[ترجمه ترگمان]ماهی منبع اصلی پروتیین برای کارگر بود
[ترجمه گوگل]ماهی یک منبع اصلی پروتئین برای مرد کارگر بود
[ترجمه گوگل]ماهی یک منبع اصلی پروتئین برای مرد کارگر بود
پیشنهاد کاربران
پروتئین 😊♥️
پروتیین
protein
واژه ای بَرگِرِفته شُده اَز یونانیِ proteios به مینه یِ first quality = نُخُستین چونِشی ، یِکُمین چونَندِگی، فَرَستِ چونالیَتی/ چونیَتی ، اَوَّلین کِیفیَت
واکاوی : protein : proto - in
- proto = هَمتَرازِ با " پوریا ، پورتا ، فَرتا ، پوریا دَر پوریایِ وَلی = نُخُستین وَلی یا والی یا وَلتار یا وَلمان یا پَهلِوان یا گوهَرمان / قَهرِمان/ کَهَرمان "
in - = هَمریشه با پَسوَندِ مانَندِگی یا مانِستِگیِ
" - این " دَر پارسی ( like دَر اِنگِلیسی ) ، مِتلِ :
چوبین : چوب - این
سَنگین : سَنگ - این
شیرین : شیر ( شیل ) - این
آهَنین : آهَن - این
رویین : روی - این ( رویین تَن )
گَرته بَرداری : پورتایین ، پورتاگین، پورگین، پورتین ، پورین ، پوراگین ، پوریان ، پوریاگین.
شایَد " پوریاگین " بیشتَر به گوشِ پارسی زَبان خوش آیَد یا گوش نَواز باشَد.
واژه ای بَرگِرِفته شُده اَز یونانیِ proteios به مینه یِ first quality = نُخُستین چونِشی ، یِکُمین چونَندِگی، فَرَستِ چونالیَتی/ چونیَتی ، اَوَّلین کِیفیَت
واکاوی : protein : proto - in
- proto = هَمتَرازِ با " پوریا ، پورتا ، فَرتا ، پوریا دَر پوریایِ وَلی = نُخُستین وَلی یا والی یا وَلتار یا وَلمان یا پَهلِوان یا گوهَرمان / قَهرِمان/ کَهَرمان "
in - = هَمریشه با پَسوَندِ مانَندِگی یا مانِستِگیِ
" - این " دَر پارسی ( like دَر اِنگِلیسی ) ، مِتلِ :
چوبین : چوب - این
سَنگین : سَنگ - این
شیرین : شیر ( شیل ) - این
آهَنین : آهَن - این
رویین : روی - این ( رویین تَن )
گَرته بَرداری : پورتایین ، پورتاگین، پورگین، پورتین ، پورین ، پوراگین ، پوریان ، پوریاگین.
شایَد " پوریاگین " بیشتَر به گوشِ پارسی زَبان خوش آیَد یا گوش نَواز باشَد.
کلمات دیگر: