کلمه جو
صفحه اصلی

mirror image


بازتاب در آینه، نقش شخص یا چیز در آینه، بازتاب وارونه، انعکاس معکوس، نقش شخص یا چیز در آینه بازتاب وارونه، انعکاس معکوس رجوع شود به: image

انگلیسی به فارسی

بازتاب در آینه، نقش شخص یا چیز در آینه


بازتاب وارونه، انعکاس معکوس


رجوع شود به: image


تصویر آینه


انگلیسی به انگلیسی

• reverse image, reverse reflection
if one thing is a mirror image of another thing, it is like a reflection of it, either because it is exactly the same or because it is the same but reversed.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] تصویر آینه ای
[زمین شناسی] تصویر آینه ای
[ریاضیات] تصویر آیینه ای، تصویر آئینه گونه، قرینه تایی

مترادف و متضاد

exact counterpart


Synonyms: carbon copy, copy, dead ringer, Doppelganger, eidetic image, exact duplicate, facsimile, living image, living picture, lookalike, lookalikes, spit and image, spitting image, very image


جملات نمونه

1. I saw in him a mirror image of my younger self.
[ترجمه ترگمان]تصویری از خودم را در او دیدم
[ترجمه گوگل]من در او یک تصویر آینه از جوانترم را دیدم

2. Charity was a mirror image of her twin.
[ترجمه ترگمان]خیریه تصویری از برادر دوقلویش بود
[ترجمه گوگل]خیریه تصویر آینه دوقلو بود

3. Art can be seen as a mirror image of society.
[ترجمه ترگمان]هنر را می توان به عنوان تصویر آینه ای جامعه تلقی کرد
[ترجمه گوگل]هنر را می توان به عنوان یک تصویر آینه از جامعه مشاهده کرد

4. The current economic situation is a mirror image of the situation in France a few years ago.
[ترجمه ترگمان]وضعیت اقتصادی کنونی یک تصویر آینه ای از وضعیت در فرانسه چند سال پیش است
[ترجمه گوگل]وضعیت اقتصادی کنونی یک تصویر آینه از وضعیت چند سال پیش در فرانسه است

5. The situation is a mirror image of the one Republicans faced 2years ago.
[ترجمه ترگمان]این وضعیت تصویر آینه ای دیگری است که جمهوریخواهان با ۲ سال پیش رو به رو بوده اند
[ترجمه گوگل]این وضعیت یک تصویر آینه از جمهوریخواهان است که دو سال پیش با آن مواجه بودند

6. The return journey was almost a mirror image of the outward one .
[ترجمه ترگمان]سفر بازگشت تقریبا یک تصویر آینه ای از دنیای بیرون بود
[ترجمه گوگل]سفر بازگشت تقریبا یک تصویر آینه از سمت خارج بود

7. The history that Mr Gingrich teaches is a mirror image of what the left is advancing.
[ترجمه ترگمان]تاریخی که آقای گینگریچ به آن یاد می دهد تصویری آینه ای از چیزی است که سمت چپ پیش می رود
[ترجمه گوگل]تاریخچه که آقای گینگریچ تعلیم می دهد، یک تصویر آینه از چپ پیشرفت است

8. The capital account is always the mirror image of the current account.
[ترجمه ترگمان]حساب سرمایه همواره تصویر آینه ای حساب جاری است
[ترجمه گوگل]حساب سرمایه همیشه تصویر آینه حساب فعلی است

9. This, he believes, is the new mirror image.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که این تصویر آینه جدید است
[ترجمه گوگل]این، او معتقد است، تصویر آینه جدید است

10. Edward M. . Kennedy, his ideological mirror image.
[ترجمه ترگمان]ادوارد ام کندی، تصویر mirror ایدئولوژیک او
[ترجمه گوگل]ادوارد م کندی، تصویر آینه ایدئولوژیک او

11. Rather it is presented as simply a mirror image of the subjectivist principle of mens rea.
[ترجمه ترگمان]بلکه به عنوان یک تصویر آینه ای از اصل subjectivist مغز مردان ارایه می شود
[ترجمه گوگل]در عوض، آن را به سادگی یک تصویر آینه از اصل ذهنی گرایانه مردانه ریا ارائه می شود

12. By teaming up with a mirror image of themselves, they reinforced the best and worst qualities.
[ترجمه ترگمان]آن ها با تشکیل یک تصویر آینه ای از خودشان، بهترین و بدترین کیفیات را تقویت کردند
[ترجمه گوگل]با همکاری با یک تصویر آینه از خود، بهترین و بدترین کیفیت را تقویت کرد

13. And how do they respond to a mirror image of themselves?
[ترجمه ترگمان]و چگونه به تصویر آینه ای خود پاسخ می دهند؟
[ترجمه گوگل]و چگونه آنها به یک تصویر آینه از خود پاسخ می دهند؟

14. The departure leg would be the mirror image of the inbound path ( a hyperbola or parabola ).
[ترجمه ترگمان]پای ترک تصویر آینه ای همان مسیر ورودی (یک hyperbola یا سهمی متحرک)خواهد بود
[ترجمه گوگل]پایه خروج می تواند تصویر آینه مسیر ورودی (یک هیپربول یا پارابولا) باشد

15. In education, author teaches the method of mirror image vanish point for expanding display area.
[ترجمه ترگمان]در آموزش و پرورش، مولف روش تصویر آینه را برای گسترش وسعت بخشیدن به نمایش، آموزش می دهد
[ترجمه گوگل]در آموزش و پرورش، نویسنده روش روش نقاشی آینه را برای گسترش منطقه نمایش می دهد

پیشنهاد کاربران

قرینه

mirror image ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: کژفهمی
تعریف: برداشت نادرست ناشی از سوءظن رقیبان به یکدیگر


کلمات دیگر: