(شیمی) مرفین (آلکالوئید مخدر و بلورین به فرمول c17h19no3.h2o که از تریاک گرفته می شود) (morphia هم می گویند)
morphine
(شیمی) مرفین (آلکالوئید مخدر و بلورین به فرمول c17h19no3.h2o که از تریاک گرفته می شود) (morphia هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
(شیمی) مرفین (آلکالوئید مخدر و بلورین به فرمول C17H19NO3.H2O که از تریاک گرفته میشود) (morphia هم میگویند)
مورفین
انگلیسی به انگلیسی
• narcotic substance extracted from opium, type of pain relieving medication, type of addictive sedative drug (pharmacology)
morphine is a drug used to relieve pain.
morphine is a drug used to relieve pain.
دیکشنری تخصصی
[شیمی] مرفین (آلکالوئید مخدر و بلورین به فرمول H2O.C17H19NO3 که از تریاک گرفته می شود) (morphia هم می گویند)
جملات نمونه
1. Heroin is obtained from morphine and is extremely addictive.
[ترجمه ترگمان]هروئین از مورفین بدست می آید و بسیار اعتیادآور است
[ترجمه گوگل]هروئین از مورفین به دست می آید و بسیار اعتیاد آور است
[ترجمه گوگل]هروئین از مورفین به دست می آید و بسیار اعتیاد آور است
2. He was recommended a high dosage of morphine.
[ترجمه ترگمان]به او مقدار زیادی مورفین توصیه شد
[ترجمه گوگل]او دوز بالای مورفین را توصیه کرد
[ترجمه گوگل]او دوز بالای مورفین را توصیه کرد
3. Cancer patients are often prescribed increasing doses of morphine.
[ترجمه ترگمان]بیماران سرطانی اغلب مقادیر زیادی از مورفین را تجویز می کنند
[ترجمه گوگل]بیماران سرطانی اغلب دوزهای مورفین را تجویز می کنند
[ترجمه گوگل]بیماران سرطانی اغلب دوزهای مورفین را تجویز می کنند
4. The morphine didn't seem to help .
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید مورفین کمک کند
[ترجمه گوگل]مورفین به نظر نمی رسید کمک کند
[ترجمه گوگل]مورفین به نظر نمی رسید کمک کند
5. Morphine is used to relieve pain .
[ترجمه ترگمان]مورفین برای تسکین درد مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]مورفین برای از بین بردن درد استفاده می شود
[ترجمه گوگل]مورفین برای از بین بردن درد استفاده می شود
6. The morphine was administered by injection.
[ترجمه ترگمان]مورفین به تزریق تزریق شد
[ترجمه گوگل]مورفین با تزریق تزریق شد
[ترجمه گوگل]مورفین با تزریق تزریق شد
7. She was given a shot of morphine to relieve the pain.
[ترجمه ترگمان]به او یک تیر از مورفین داده شد تا درد را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]او برای تسکین درد از یک مورفین استفاده کرد
[ترجمه گوگل]او برای تسکین درد از یک مورفین استفاده کرد
8. He needs morphine to deaden the pain in his chest.
[ترجمه ترگمان]به مرفین احتیاج دارد تا درد را از سینه اش بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او به مورفین نیاز دارد تا درد را در سینه خود ببندد
[ترجمه گوگل]او به مورفین نیاز دارد تا درد را در سینه خود ببندد
9. The doctor gave him a shot of morphine.
[ترجمه ترگمان]دکتر به او مرفین تزریق کرد
[ترجمه گوگل]دکتر به او یک مورفین را به او داد
[ترجمه گوگل]دکتر به او یک مورفین را به او داد
10. The effects of morphine on the stomach are potentiated by cholinergic drugs.
[ترجمه ترگمان]اثرات مورفین بر روی شکم از داروهای cholinergic استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اثرات مورفین بر روی معده توسط داروهای کولینرژیک تقویت می شود
[ترجمه گوگل]اثرات مورفین بر روی معده توسط داروهای کولینرژیک تقویت می شود
11. Morphine is often used to deaden the pain of serious injuries.
[ترجمه ترگمان]مورفین اغلب برای بی اثر کردن درد آسیب های جدی به کار می رود
[ترجمه گوگل]مورفین اغلب برای کاهش درد و آسیب جدی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]مورفین اغلب برای کاهش درد و آسیب جدی استفاده می شود
12. The morphine was starting to take effect and the pain eased.
[ترجمه ترگمان]مورفین شروع به نافذ شدن کرد و درد تسکین یافت
[ترجمه گوگل]مورفین شروع به تأثیر و درد کرد
[ترجمه گوگل]مورفین شروع به تأثیر و درد کرد
13. Heroin is a derivative of morphine.
[ترجمه ترگمان]هروئین یک مشتق از مورفین است
[ترجمه گوگل]هروئین مشتق مرفین است
[ترجمه گوگل]هروئین مشتق مرفین است
14. Alcohol thus resembles opium and its derivatives morphine and heroin, all of which target the endorphin system.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه الکل مانند تریاک و مشتقات آن مورفین و هروئین است که همه آن ها سیستم اندورفین را هدف قرار می دهند
[ترجمه گوگل]الکل به این ترتیب شبیه تریاک و مشتقات آن مورفین و هروئین است که همه آنها سیستم اندورفین را هدف قرار می دهند
[ترجمه گوگل]الکل به این ترتیب شبیه تریاک و مشتقات آن مورفین و هروئین است که همه آنها سیستم اندورفین را هدف قرار می دهند
15. Francis, said a side effect of morphine is decreased respiration, which can lead to death.
[ترجمه ترگمان]فرانسیس دوم گفت که اثر جانبی مورفین، تنفس را کاهش می دهد که می تواند منجر به مرگ شود
[ترجمه گوگل]فرانسیس گفت، یک اثر جانبی مورفین تنفس را کاهش می دهد که می تواند منجر به مرگ شود
[ترجمه گوگل]فرانسیس گفت، یک اثر جانبی مورفین تنفس را کاهش می دهد که می تواند منجر به مرگ شود
کلمات دیگر: