1. In a nuclear engine they are simply the propellant gas boiled off stored liquid.
[ترجمه ترگمان]در یک موتور هسته ای، آن ها به سادگی سوخت محرکه مایع ذخیره شده هستند
[ترجمه گوگل]در موتور هسته ای آنها به سادگی گاز پروانه ای مایع ذخیره شده جوش داده شده است
2. The propellant flow rates were controllable either manually or via the on-board computer system.
[ترجمه ترگمان]سرعت جریان سوخت به صورت دستی و یا از طریق سیستم کامپیوتر بر روی صفحه کنترل می شد
[ترجمه گوگل]سرعت جریان سوخت هسته ای به صورت دستی یا از طریق سیستم کامپیوتری روی سیستم کنترل می شود
3. The round objects are the propellant tanks.
[ترجمه ترگمان]اشیا گرد، تانک های سوخت هستند
[ترجمه گوگل]اشیاء دور هستند مخازن سوخت رسانی
4. Then a flaring swish as its propellant ignited, accelerating it helter-skelter accumulating redoubtable kinetic energy. Sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]سپس یک دم شعله ور که سوخت شعله ور شد، آن را به سرعت در نوردید و انرژی جنبشی سهمگین را جمع و جور کرد فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]سپس یک آتش سوزی به آتش کشیده شد، آن را تسریع کرد و آن را شتاب بخشید فرهنگ لغت جمله
5. This propellant combination performs well and permits a fairly compact vehicle design.
[ترجمه ترگمان]این ترکیب محرک خوب عمل می کند و به طراحی یک وسیله نقلیه نسبتا فشرده اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]این ترکیب پروانه ای خوب عمل می کند و اجازه طراحی یک وسیله نقلیه نسبتا راحتی را می دهد
6. Thus the propellant remains in the can, can not damage the environment and is unavailable for abuse.
[ترجمه ترگمان]بنابراین سوخت در قوطی باقی می ماند و نمی تواند به محیط آسیب برساند و برای سو استفاده در دسترس نیست
[ترجمه گوگل]بنابراین رگولاتور در میز باقی مانده است، نمی تواند به محیط خسارت وارد کند و برای سوء استفاده در دسترس نباشد
7. The first propellant segment is moulded into an eleven-point star with the points facing inward.
[ترجمه ترگمان]اولین بخش سوخت در یک ستاره یازده نقطه ای با نقاط رو به داخل شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]اولین بخش سوخت رسانی به یک ستاره یازده نقطه با نقاط رو به جلو وارد می شود
8. To liquefy them for storage in propellant tanks, a considerable amount of electrical energy must be expended to run refrigeration equipment.
[ترجمه ترگمان]برای نگهداری آن ها در مخازن سوخت، مقدار قابل توجهی از انرژی الکتریکی باید برای راه اندازی تجهیزات یخچال صرف شود
[ترجمه گوگل]برای تجمع آنها برای ذخیره سازی در مخازن سوختگیری، مقدار قابل توجهی از انرژی الکتریکی باید برای اجرای تجهیزات تبرید صرف شود
9. Ozone has been considered as a candidate rocket propellant for over sixty years.
[ترجمه ترگمان]لایه ازون به عنوان سوخت موشک برای بیش از شصت سال در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]اوزون به مدت بیش از شصت سال به عنوان یک موشک بالستیک نامزد شده است
10. But Columbia lacked at least 450 pounds of propellant in its forward and aft fuel tanks for the task.
[ترجمه ترگمان]اما کلمبیا فاقد حداقل ۴۵۰ پوند سوخت در جلو و تانکرهای سوخت برای این کار بود
[ترجمه گوگل]اما کلمبیا ظرفیت 450 کیلوگرم سوخت دیزل در مخزن سوخت جلو و عقب را نداشت
11. Early designs used four propellant tanks-two for the fuel and two for the oxidizer.
[ترجمه ترگمان]در طراحی اولیه چهار موشک سوخت - دو برای سوخت و دو برای oxidizer استفاده شد
[ترجمه گوگل]طرح های اولیه از چهار مخزن سوخت دیزل - دو سوخت برای سوخت و دو اکسید کننده استفاده شد
12. It also allowed the rocket to settle under the stresses produced by the mass of propellant.
[ترجمه ترگمان]همچنین به راکت این امکان را داد که تحت تنش های تولید شده توسط نیروی محرک حل و فصل شود
[ترجمه گوگل]این همچنین اجازه داد که موشک بتواند تحت فشارهای تولید شده توسط توده سوختگیری قرار گیرد
13. The thermal energy extracted from the reactor would boil a propellant liquid.
[ترجمه ترگمان]انرژی حرارتی استخراج شده از رآکتور مایع محرک را به جوش می آورد
[ترجمه گوگل]انرژی حرارتی استخراج شده از رآکتور مایع مایع سوختگی را جوش می دهد
14. Thus, this mission is so demanding that we are forced to use liquid hydrogen as the propellant.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این ماموریت به حدی می طلبد که ما مجبوریم از هیدروژن مایع به عنوان سوخت استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، این ماموریت چنان خواستار است که مجبوریم از هیدروژن مایع به عنوان سوخت هسته ای استفاده کنیم
15. The descent engine occupied the centre section, with the propellant tanks arranged symmetrically round the outside to balance the weight distribution.
[ترجمه ترگمان]موتور پایین بخش مرکزی را اشغال کرده بود و تانک های سوخت به طور قرینه یکدیگر را در جهت متعادل کردن توزیع وزن قرار داده بودند
[ترجمه گوگل]موتور فرود به بخش مرکزی متوسل می شود، با مخازن سوخت گیری متقارن در اطراف خارج برای توزیع وزن توازن تعادل برقرار می کند