کلمه جو
صفحه اصلی

refrigerant


معنی : کولر، سردکن، خنک کن، سردکن، تب بر
معانی دیگر : سردساز، سردکننده، گرماکاه، کاهنده ی حرارت، داروی تب کاه، داروی تب بر

انگلیسی به فارسی

سردکن، تب بر، خنک کن، کولر


مبرد، کولر، خنک کن، سردکن، تب بر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: freezing, cooling, or refrigerating.
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance used as a cooling agent in a refrigerator.

• cooling agent, any item or substance that lowers temperature
chilling, cooling, refrigerating, serving to lower temperature; refreshing, invigorating (archaic)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] ماده سرد کننده

مترادف و متضاد

کولر (اسم)
cooler, refrigerant

سردکن (اسم)
cooler, refrigerant

خنک کن (اسم)
refrigerant

سردکن (صفت)
refrigerant

تب بر (صفت)
refrigerant, febrifuge

جملات نمونه

1. The refrigerant carries the heat to the outside coil where the fan cools it, blowing the heat into the outside air.
[ترجمه ترگمان]مبرد refrigerant، گرما را به سیم پیچ خارجی منتقل می کند که در آن پنکه، آن را خنک می کند و گرما را به هوای بیرون می فرستد
[ترجمه گوگل]مبرد در معرض گرما به سیم پیچ خارجی است که در آن فن آن را خنک می کند، گرما را به هوا بیرون می کشد

2. Pressurizing the refrigerant is what manipulates the system to collect heat from the appropriate area, depending on the season.
[ترجمه ترگمان]با توجه به فصلی که در آن وجود دارد، برای جمع آوری حرارت از ناحیه مناسب، نیاز به این است که سیستم برای جمع آوری حرارت از ناحیه مناسب استفاده شود
[ترجمه گوگل]تحت فشار مبرد منی است که سیستم را برای جمع آوری گرما از منطقه مناسب بسته به فصل به کار می گیرد

3. The chemicals are widely used in industry as refrigerants.
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی به طور گسترده در صنعت به عنوان refrigerants استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]مواد شیمیایی به طور گسترده در صنایع به عنوان مبرد استفاده می شود

4. The tank contains compressor using freon F-12 as refrigerant, and temperature regulator for automatic controlling. It is necessary equipment for aerated water and sparkling sine production industry.
[ترجمه ترگمان]مخزن شامل کمپرسور با استفاده از freon F - ۱۲ به عنوان مبرد و تنظیم کننده دما برای کنترل اتوماتیک است این امر تجهیزات لازم برای آب بدون هوا و صنعت تولید موج سینوسی است
[ترجمه گوگل]مخزن شامل کمپرسور با استفاده از فرن F-12 به عنوان مبرد و تنظیم کننده دما برای کنترل اتوماتیک است این تجهیزات لازم برای صنعت آب گریت و صنعت درخشان سینوسی است

5. Refrigerant vinosity and specially flavors lead with the sweet peach, litchi and smooth mango. Focused apricot, and caramel with a touch of orange rind and tea on the nose.
[ترجمه ترگمان]با طعم های refrigerant و flavors خاص، با طعم های شیرین و انبه و انبه همراه می شد زردآلو دارد، و کارامل با یک تماس پوست نارنج و چای روی بینی
[ترجمه گوگل]رطوبت خنک کننده و مخصوصا طعم دهنده با هلو، لیکچی و انبه صاف هدایت می شود زردآلو و کرمل با لمس پوست نارنجی و چای روی بینی متمرکز می شوند

6. The excessive liquid refrigerant recirculate for refrigerating with the aid of liquid return system.
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن مایع اضافی برای refrigerating با کمک سیستم بازگشت مایع
[ترجمه گوگل]مایع مایع مایع منجمد برای خنک کردن با کمک سیستم بازگشت مایع مجددا حرکت می کند

7. Valve motion is analyzed with different refrigerants in the compressor. It is discovered that density of refrigerant have great influence on the movement of valve.
[ترجمه ترگمان]حرکت سوپاپ با فشار متفاوت در کمپرسور بررسی می شود مشاهده شد که چگالی مبرد refrigerant تاثیر زیادی بر حرکت شیر دارد
[ترجمه گوگل]حرکت دریچه با مبرد های مختلف در کمپرسور مورد بررسی قرار می گیرد کشف شده است که تراکم مبرد منجر به تاثیر زیادی بر حرکت دریچه می شود

8. The energy efficiency mechanism of Polarized Refrigerant Oil Additive(PROA) is analyzed. Some disputes in study about PROA recently are discussed.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم بهره وری انرژی of refrigerant Oil (PROA)تحلیل شده است برخی از مناقشات در مورد PROA اخیرا مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]مکانیسم کارآیی انرژی افزودنی روغن مورچه Polarized (PROA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است بعضی از اختلافات در مورد مطالعه PROA اخیرا مورد بحث قرار گرفته است

9. The excessive liquid refrigerant recirculate for refrigerating with the aid of li. . .
[ترجمه ترگمان]مایع اضافی در مورد مبرد recirculate برای refrigerating با کمک of
[ترجمه گوگل]مایع مایع مایع منجمد برای خنک کردن با کمک لی استفاده می شود

10. Phase equilibria properties of alternative refrigerant have been researched by using method of molecular dynamic simulation.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های تعادل فاز مبرد alternative با استفاده از روش شبیه سازی دینامیک مولکولی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]خواص تعادل فاز مبرد منفرد با استفاده از روش شبیه سازی پویایی مولکولی مورد بررسی قرار گرفته است

11. Restricted refrigerant flow through the condenser.
[ترجمه ترگمان]refrigerant در قسمت condenser منتقل می شود
[ترجمه گوگل]جریان مبرد را از طریق کندانسور محدود می کند

12. The tank contains compressor using freon F-as refrigerant, and pressure sensor, and temperature regulator for automatic controlling.
[ترجمه ترگمان]مخزن شامل کمپرسور با استفاده از freon اف - as و تنظیم کننده فشار و تنظیم کننده دما برای کنترل اتوماتیک است
[ترجمه گوگل]مخزن حاوی کمپرسور با استفاده از یخچال فریزر F و سنسور فشار و تنظیم کننده دما برای کنترل اتوماتیک است

13. The cooling methods and refrigerant cycles of liquefying process are recommended in the study of liquefied technique.
[ترجمه ترگمان]روش های خنک سازی و مبرد خالص فرآیند میعان در مطالعه روش مایع توصیه می شود
[ترجمه گوگل]روش های خنک کننده و چرخه های مبرد در فرایند مایع سازی در مطالعه روش های مایع سازی توصیه می شود

14. The refrigerant in a household refrigerator also undergoes a cyclic process.
[ترجمه ترگمان]مبرد در یک یخچال خانگی نیز تحت یک فرآیند حلقوی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یخچال و فریزر در یک یخچال و فریزر یخچال نیز تحت فرآیند چرخه است

15. Refrigerant flow maldistribution in multiple flat tubes is important for microchannel heat exchanger, which leads to performance deterioration and capacity degradation.
[ترجمه ترگمان]جریان refrigerant در لوله های صاف چندگانه برای مبدل حرارتی microchannel مهم است که منجر به تخریب عملکرد و تخریب ظرفیت می شود
[ترجمه گوگل]توزیع مجدد جریان مبرد در لوله های چند تخت برای مبدل حرارتی میکرو کانال مهم است که منجر به خرابی عملکرد و تخریب ظرفیت می شود

پیشنهاد کاربران

refrigerant ( فیزیک )
واژه مصوب: مادۀ سردساز
تعریف: ماده‏ای با ویژگی هایی مثل دمای تبخیر کم که از آن در سردسازی استفاده می‏شود|||متـ . سردساز


کلمات دیگر: