کلمه جو
صفحه اصلی

microscope


معنی : ذره بین، میکروسکپ، ریزبین
معانی دیگر : میکروسکوپ

انگلیسی به فارسی

ریزبین، میکروسکپ، ذره بین


میکروسکوپ، میکروسکپ، ذره بین، ریزبین


انگلیسی به انگلیسی

• optical instrument that magnifies images of objects invisible to the naked eye by means of a lens or a lens system (optics)
a microscope is an instrument which magnifies very small objects so that you can study them.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] میکروسکوپ
[نساجی] میکروسکوپ - ریزبین

مترادف و متضاد

ذره بین (اسم)
burning glass, magnifier, magnifying glass, lens, microscope, handglass

میکروسکپ (اسم)
microscope

ریزبین (اسم)
microscope

جملات نمونه

1. The students used a microscope to see the miniature insect.
دانش آموزان از میکروسکوپ برای دیدن حشره بسیار ریز استفاده کردند

2. When Young Oprah's birthday came around, her uncle gave her a microscope.
وقتی تولد "اوپرای" جوان شد، عمویش یک میکروسکوپ به او داد

3. Using a microscope, the scientist was able to probe into the habits of germs.
با به کار بردن میکروسکوپ، دانشمندان توانستند عملکرد میکروب ها را بررسی کنند

4. this microscope has a magnification of eight
بزرگ نمایی این میکروسکوپ هشت برابر است.

5. this microscope magnifies things one hundred times
این میکروسکپ چیزها را صد مرتبه بزرگ تر می نماید.

6. a high-resolution microscope or t. v.
میکروسکوپ یا تلویزیون پر واکافت

7. a cross section of a nerve under the microscope
برش عرضی عصب در زیر میکروسکوپ

8. Love looks with telescope; envy with microscope.
[ترجمه ترگمان]عشق با تلسکوپ به نظر می رسد؛ حسد با میکروسکوپ
[ترجمه گوگل]عشق به نظر می رسد با تلسکوپ؛ حسادت با میکروسکوپ

9. The microscope magnified the object two hundred times.
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ بیش از دویست بار شی را بزرگ کرد
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ دو برابر صدای شی را بزرگ کرد

10. The microscope capacitates small objects to be observed.
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ اشیا کوچکی را که می توان مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ ظرفیت های کوچک را می توان مشاهده کرد

11. An object was magnified 200 times by the microscope.
[ترجمه ترگمان]یک شی ۲۰۰ بار توسط میکروسکوپ بزرگ شد
[ترجمه گوگل]یک شی 200 بار توسط میکروسکوپ بزرگ شد

12. They looked at the blood samples under the microscope.
[ترجمه ترگمان]به نمونه های خون زیر میکروسکوپ نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها نمونه های خون زیر میکروسکوپ را نگاه کردند

13. The microscope contains a few hundred dollars-worth of electronic bits and bobs.
[ترجمه ترگمان]این میکروسکوپ شامل چند صد دلار از قطعات الکترونیکی و فرعی است
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ شامل چند صد دلار ارزش بیت های الکترونیکی و بوب است

14. Each sample was examined through a microscope.
[ترجمه ترگمان]هر نمونه از طریق میکروسکوپ بررسی شد
[ترجمه گوگل]هر نمونه از طریق یک میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت

15. The microscope has a magnification of 1000.
[ترجمه ترگمان]میکروسکوپ بزرگنمایی ۱۰۰۰ را دارد
[ترجمه گوگل]میکروسکوپ دارای بزرگنمایی 1000 است

16. This microscope magnifies an object 100000 times.
[ترجمه ترگمان]این میکروسکوپ یک شی را چند بار بزرگ نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این میکروسکوپ یک شی را 100000 بار بزرگ می کند

17. The payoff for years of research is a microscope which performs better than all of its competitors.
[ترجمه ترگمان]بازده برای سال ها تحقیق، میکروسکوپ است که بهتر از تمام رقبای خود عمل می کند
[ترجمه گوگل]بازدهی سالهای تحقیق، یک میکروسکوپ است که بهتر از همه رقبا است

18. These bacteria are invisible unless viewed with a microscope.
[ترجمه ترگمان]این باکتری ها نامریی هستند مگر اینکه با میکروسکوپ دیده شوند
[ترجمه گوگل]این باکتری ها نامرئی هستند، مگر اینکه با میکروسکوپ مشاهده شوند

19. You'd need an extremely powerful microscope to see something so small.
[ترجمه ترگمان]شما به یک میکروسکوپ خیلی قوی نیاز دارید تا چیزی را این قدر کوچک ببینید
[ترجمه گوگل]شما نیاز به یک میکروسکوپ بسیار قدرتمند دارید تا چیزی را خیلی کوچک ببینید

پیشنهاد کاربران

Magnifire

[میکروسکوپ یا میکروسکپ]
micro :میکرو؛ پیشوندی فرانسوی به معنای ریز و کوچک.
scope :اسکوپ؛ پسوندی به معنای نما یابین.
متضاد [Macroscope ماکروسکوپ]

میکروسکپ

پیشنهادِ برابرواژه =
مِهبین {مِه ( بزرگ ) بین ( دیدن ) } = macroscope
کِهبین {کِه ( کوچک ) بین ( دیدن ) } =
Microscope.


کلمات دیگر: