کلمه جو
صفحه اصلی

ionize


معنی : تبدیل به یون کردن، به یون تجزیه کردن
معانی دیگر : (شیمی) یونی کردن، یونیزه کردن

انگلیسی به فارسی

به یون تجزیه کردن، تبدیل به یون کردن


یونیزه کردن، تبدیل به یون کردن، به یون تجزیه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ionizes, ionizing, ionized
(1) تعریف: to separate or change partly or completely into ions.

(2) تعریف: to create ions in.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: ionizable (adj.), ionization (n.)
• : تعریف: to be converted partly or completely into ions.

• convert into ions, separate into ions; produce ions in a solution (also ionise)

دیکشنری تخصصی

[شیمی] یونیدن، یون کردن، یون شدن

مترادف و متضاد

تبدیل به یون کردن (فعل)
ionize

به یون تجزیه کردن (فعل)
ionize

جملات نمونه

1. Nebulae contain very large amounts of ionized gas.
[ترجمه ترگمان]Nebulae حاوی مقادیر بسیار زیادی گاز ionized هستند
[ترجمه گوگل]سحابی ها مقدار زیادی از گاز یونیزه را تشکیل می دهند

2. In recent years, concern has been raised over exposure to ionizing radiation from radon gas.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر نگرانی ها در رابطه با تشعشعات یونیزه شده از گاز رادون مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، نگرانی در معرض اشعه یونیزاسیون از گاز رادون قرار گرفته است

3. Hypocalcemia A decrease in the concentration of ionized calcium precipitates the clinical picture of hypocalcemia.
[ترجمه ترگمان]Hypocalcemia کاهشی در غلظت کلسیم یونیزه کننده، تصویر بالینی of را precipitates می کند
[ترجمه گوگل]هیپوکلسمی کاهش غلظت کلسیم یونیزه، تصویر بالینی هیپوکلسمی را به وجود می آورد

4. Its overall effect is to raise serum ionized calcium levels and lower serum phosphorus levels.
[ترجمه ترگمان]تاثیر کلی آن افزایش سطح کلسیم نیترات سرم و سطوح پایین تر فسفر سرم است
[ترجمه گوگل]اثر کلی آن افزایش سطح سرمی کلسیم یونیزه و کاهش سطح فسفر سرم است

5. In addition to cancer inductions, ionizing radiation may have significant effects on pre-natal development and on genetic or hereditary factors.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر سرطان سرطان، تابش یونیزه کننده ممکن است اثرات مهمی بر رشد پیش از زایمان و عوامل ژنتیکی یا ارثی داشته باشد
[ترجمه گوگل]علاوه بر القاء سرطان، تابش یونیزه می تواند تأثیر قابل توجهی بر رشد پیش از تولد و عوامل ژنتیکی یا ارثی داشته باشد

6. But they do not " ionize, "'structure, " " cluster " or " magnetize " water, as various manufacturers claim.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها \"ionize\"، \"خوشه\" یا \"magnetize\" را به عنوان تولید کنندگان مختلف نمی دانند
[ترجمه گوگل]همانطور که تولیدکنندگان مختلف ادعا می کنند، آنها 'یونیزه کردن'، 'ساختار'، 'خوشه' یا 'مگنتیزه کردن' آب نیستند

7. Most inorganic salts ionize in water solution.
[ترجمه ترگمان]بیشتر نمک های غیر آلی موجود در محلول آب هستند
[ترجمه گوگل]بیشتر نمک های معدنی در محلول آب یونیزه می شوند

8. Anionic polyelectrolytes can ionize in polar solvent, forming macromolecule chains with lots of anionic charge.
[ترجمه ترگمان]anionic polyelectrolytes می توانند در حلال قطبی ionize و زنجیره های macromolecule را با مقدار زیادی از شارژ آنیونی تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]Polyelectrolytes آنیونی می تواند در حلال قطبی یونیزه شود، که زنجیره های ماکرومولکول را با مقدار زیادی اتلاف آلیونی تشکیل می دهد

9. Weak acids ionize partly ( ionize ) in water to give hydrogen ion.
[ترجمه ترگمان]اسیده ای ضعیف (ionize)تا حدی (ionize)در آب برای دادن یون هیدروژن (hydrogen)هستند
[ترجمه گوگل]اسیدهای ضعیف، به طور یونیزاسیون (یونیزه شدن) در آب برای به دست آوردن یون هیدروژن

10. Weak alkalis ionize partly ( ionize ) in water to give hydroxide ion.
[ترجمه ترگمان]alkalis ضعیف (ionize)در آب برای تولید یون هیدروکسید، تا حدی (ionize)ضعیف است
[ترجمه گوگل]قلیایی ضعیف (یونیزه شده) در آب به طور یونیزاسیون به یون هیدروکسید تبدیل می شود

11. Recombination radiation can ionize another atom of the same species.
[ترجمه ترگمان]تابش نوترکیبی نیز می تواند یک اتم دیگر از یک گونه را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]تابش راکتیو می تواند یک اتم دیگر از همان گونه یونیزه کند

12. The binding is reversible so that factors that decrease the protein concentration will increase the ionized fraction of calcium in the blood.
[ترجمه ترگمان]اتصال برگشت پذیر است به طوری که عواملی که غلظت پروتیین را کاهش می دهند مقدار یونیزه شده کلسیم را در خون افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]اتصال، برگشت پذیر است به طوری که عوامل کاهش غلظت پروتئین، یونیزه کسر کلسیم در خون را افزایش می دهد

13. The idea behind the ion motor is to make use of the electrical properties of ionized atoms.
[ترجمه ترگمان]ایده پشت موتور یون استفاده از ویژگی های الکتریکی اتم ها یونیزه کننده است
[ترجمه گوگل]ایده موتور یونی این است که از خواص الکتریکی اتمهای یونیزه استفاده شود

14. By a variety of plausible means much of these gases can escape from Io and become dissociated and ionized.
[ترجمه ترگمان]با انواع زیادی از این گازها می تواند از آیو فرار کند و یونیزه شود و یونیزه شود
[ترجمه گوگل]به واسطه انواع گوناگونی قابل قبول، بسیاری از این گازها می توانند از Io فرار کنند و از هم جدا و یونیزه شوند

15. If the serum albumin concentration is normal,[Sentence dictionary] the total serum calcium level reflects the ionized calcium concentration.
[ترجمه ترگمان]اگر غلظت آلبومین سرم نرمال باشد، مقدار کل کلسیم سرم، غلظت کربنات کلسیم را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]اگر غلظت آلبومین سرم طبیعی باشد، [کلمهای حکم] مجموع کلسیم سرم نشان دهنده غلظت کلسیم یونیزه است


کلمات دیگر: