1. zone of maximum precipitation
منطقه حداکثر بارش
2. the annual rate of precipitation
میزان بارش سالیانه
3. Happiness is time precipitation, smile is the lonely sad.
[ترجمه ترگمان]خوشحالی، بارش زمان، لبخند، غمگین تنها است
[ترجمه گوگل]شادی زمان بارندگی است، لبخند تنهایی غمگین است
4. All sad past, when time is slowly precipitation, you will find your own happiness is much larger than expected.
[ترجمه ترگمان]تمام گذشته غم انگیز، زمانی که زمان به آهستگی بارش می شود، خواهید دید که شادی و شادی شما بسیار بزرگ تر از آن چیزی است که انتظار می رفت
[ترجمه گوگل]تمام گذشته های غم انگیز، زمانی که زمان بارندگی آرام است، شادکامی خود را بسیار بزرگتر از حد انتظار می بینید
5. The compound is finally obtained by precipitation.
[ترجمه ترگمان]این مجتمع در نهایت با بارش به دست می آید
[ترجمه گوگل]این ترکیب در نهایت با رسیدن به دست می آید
6. Acid precipitation may cause a reduction in forest productivity.
[ترجمه ترگمان]بارش اسیدی ممکن است باعث کاهش بهره وری در جنگل شود
[ترجمه گوگل]بارش اسیدی ممکن است باعث کاهش بهره وری جنگل شود
7. There is heavy precipitation in some parts of the country.
[ترجمه ترگمان]بارش سنگین در برخی مناطق کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]بارش سنگین در برخی نقاط کشور وجود دارد
8. The upswing in precipitation, and the crypto-science that explained it, were exactly what was needed.
[ترجمه ترگمان]افزایش بارش و علم crypto که آن را توضیح می داد دقیقا همان چیزی بود که مورد نیاز بود
[ترجمه گوگل]بالا رفتن بارندگی و علم رمزنگاری که آن را توضیح داد دقیقا همان چیزی بود که مورد نیاز بود
9. The diameter of the circular precipitation line is measured arid compared to standards for quantitation.
[ترجمه ترگمان]قطر خط precipitation دایروی در مقایسه با استانداردهای for اندازه گیری شده است
[ترجمه گوگل]قطر خط رسوب دایره ای نسبت به مقادیر کمتری اندازه گیری می شود
10. Bennet also did numerous experiments on the electrostatic precipitation of powders.
[ترجمه ترگمان]بنت همچنین آزمایش های زیادی در مورد بارش الکترواستاتیک پودرهای انجام داد
[ترجمه گوگل]بنت همچنین آزمایش های زیادی را در مورد بارش الکترواستاتیک پودر انجام داد
11. Interference can be avoided by the precipitation of zinc sulphide and filtration.
[ترجمه ترگمان]اجتناب از تداخل می تواند با بارش روی سولفید و فیلتراسیون جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]تداخل را می توان با رسوب سولفید روی و فیلتراسیون جلوگیری کرد
12. Consequently, precipitation of luminal calcium by dietary phosphate should inhibit these effects.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، رسوب کلسیم luminal توسط رژیم غذایی باید از این اثرات جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]در نتیجه، رسوب کلسیم لومینوم توسط فسفات رژیم غذایی باید این اثرات را مهار کند
13. Much concern has been expressed that acid precipitation causes a reduction in forest productivity.
[ترجمه ترگمان]نگرانی های زیادی در این زمینه بیان شده است که بارش اسیدی موجب کاهش بهره وری در جنگل می شود
[ترجمه گوگل]نگرانی های زیادی بیان شده است که بارندگی اسید باعث کاهش بهره وری جنگل می شود
14. There has been no long-term decline in precipitation in the Himalaya.
[ترجمه ترگمان]هیچ کاهش بلندمدتی در بارش در هیمالیا رخ نداده است
[ترجمه گوگل]کاهش بارش در هیمالیا در طولانی مدت وجود ندارد
15. By comparing model simulation with an observed precipitation formed by stratus cloud system, the new scheme shows the improvement of prediction precipitation.
[ترجمه ترگمان]با مقایسه شبیه سازی مدل با بارش مشاهده شده در سیستم ابر stratus، طرح جدید بهبود بارش پیش بینی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]با مقایسه شبیه سازی مدل با بارش مشاهداتی که توسط سیستم ابررایانه شکل گرفته است، طرح جدید بهبود بارش پیش بینی را نشان می دهد