1. mortar and cannon fire
آتش خمپاره اندازها و توپخانه
2. a mortar shell
خمپاره
3. hydraulic mortar
ملاط آبی،سیمان آبی (در آب خود را می گیرد)
4. this mortar is composed of lime, sand, and water
این ملات از آهک و شن و آب ترکیب شده است.
5. grind saffron in a mortar
زعفران را در هاون بکوب.
6. they hit us with mortar fire
با آتش خمپاره بما حمله بردند.
7. to pound in a mortar
در هاون کوبیدن
8. to unite bricks with mortar
آجرها را با ملاط به هم متصل کردن
9. a wall made of brick and mortar
دیواری که از آجر و ساروج ساخته شده
10. Use a pestle and mortar to crush the spices.
[ترجمه ترگمان]از هاون و هاون برای خرد کردن ادویه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]برای خرد کردن ادویه جات از یک پاستل و ملات استفاده کنید
11. The occasional mortar burst near our truck.
[ترجمه ترگمان]گاه خمپاره نزدیک truck منفجر می شد
[ترجمه گوگل]خمپاره گاه گاه در نزدیکی کامیون مانده است
12. Using a pestle and mortar, pulverise the bran to a coarse powder.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک دسته هاون و خمپاره انداز، و برن را به یک پودر خشن تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از پاستل و ملات، سبوس را به یک پودر درشت پودر کنید
13. Artillery and mortar shells were landing in the outskirts of the city.
[ترجمه ترگمان]توپخانه و گلوله های خمپاره در اطراف شهر فرود آمدند
[ترجمه گوگل]خمپاره های توپخانه و خمپاره در حومه شهر فرود آمدند
14. The prescription was being pounded down in the mortar.
[ترجمه ترگمان]نسخه اصلی این بود که در هاون می کوبید
[ترجمه گوگل]این نسخه در ملات فرو ریخت
15. Unlike the solid cannon ball a mortar shell is hollow and filled with gunpowder.
[ترجمه ترگمان]برخلاف گلوله های توپ، گلوله خمپاره، میان تهی و پر از باروت است
[ترجمه گوگل]بر خلاف توپ جامد توپ یک خمپاره توخالی و پر از باروت است