1. Sulphur dioxide is the main precursor of acid rain.
[ترجمه شفیعی] دی اکسید سولفور ماد ی اصلی سازنده باران اسیدی است.
[ترجمه ترگمان]گوگرد دی اکسید عامل اصلی باران اسیدی است
[ترجمه گوگل]دیاکسید سولفات پیشرو اصلی باران اسیدی است
2. Thefirst telephone was the precursor of modern communications networks.
[ترجمه ترگمان]تلفن Thefirst، منادی شبکه های ارتباطی مدرن بود
[ترجمه گوگل]اولین تلفن پیشرو شبکه های ارتباطی مدرن بود
3. Error is often the precursor of what is correct, but conceit is the prelude to a fall.
[ترجمه ترگمان]خطا اغلب منادی آنچه درست است است، اما تکبر، مقدمه سقوط است
[ترجمه گوگل]خطا اغلب پیشروی از صحیح است، اما محتاط بودن مقدمه ی سقوط است
4. Biological research has often been a precursor to medical breakthroughs which benefit patients.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات زیستی اغلب به عنوان منادی دستاوردهای پزشکی بوده که به نفع بیماران است
[ترجمه گوگل]تحقیقات بیولوژیکی اغلب پیشرو در پیشرفت های پزشکی است که برای بیماران مفید است
5. Its overthrow was a necessary precursor of, and possibly stimulus to, the theories Charles Darwin was developing a century later.
[ترجمه ترگمان]سرنگونی آن، منادی ضروری و احتمالا محرک آن بود، که نظریات چارلز داروین یک قرن بعد در حال توسعه بود
[ترجمه گوگل]سرنگونی آن یک پیشگویی ضروری و شاید انگیزه ای برای نظریه های چارلز داروین در یک قرن بعد بود
6. The abacus was the precursor of the modern electronic calculator.
[ترجمه فرزاد] چرتکه پیشگام ماشین حساب الکترونیکی نوین بود
[ترجمه ترگمان]تخته سر ستون اصلی ماشین حساب الکترونیکی مدرن بود
[ترجمه گوگل]Abacus پیشگام ماشین حساب الکترونیکی مدرن بود
7. How do electrically active axons signal oligodendrocyte precursor cells to divide?
[ترجمه ترگمان]چگونه آکسون ها از لحاظ الکتریکی فعال هستند که سلول های اولیه را تقسیم می کنند تا تقسیم شوند؟
[ترجمه گوگل]چگونه آکسون های فعال الکتریکی سیگنال پیش سلول های oligodendrocyte را به تقسیم می کنند؟
8. A code could serve as a precursor.
[ترجمه ترگمان]یک کد می تواند به عنوان یک پری کورسور به کار رود
[ترجمه گوگل]یک کد می تواند به عنوان یک پیشکسوت باشد
9. Linoleic acid is a precursor of prostaglandin synthesis from arachidonic acid.
[ترجمه ترگمان]Linoleic اسید یکی از precursor سنتز prostaglandin اسید است
[ترجمه گوگل]اسید لینولئیک یک پیشرونده از سنتز پروستاگلاندین از اسید آراکیدونیک است
10. The Office of Strategic Services was the precursor of the CIA.
[ترجمه ترگمان]دفتر خدمات استراتژیک، منادی سازمان سیا بود
[ترجمه گوگل]دفتر خدمات استراتژیک پیشرو سازمان سیا بود
11. Sometimes that inner frustration is an important precursor for change.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات این سرخوردگی درونی، یکی از precursor مهم تغییر است
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات این ناامیدی درونی پیشگویی مهم برای تغییر است
12. Human nature often requires conflict as a precursor to truth.
[ترجمه ترگمان]طبیعت انسان اغلب به تعارض به عنوان منادی واقعیت نیاز دارد
[ترجمه گوگل]طبیعت بشر اغلب به عنوان یک پیشگام به حقیقت نیاز دارد
13. Although oligodendrocytes themselves normally do not divide, the precursor cells that give rise to them do.
[ترجمه ترگمان]اگرچه خود oligodendrocytes معمولا تقسیم نمی شوند، سلول های پری کورسور باعث افزایش آن ها می شوند
[ترجمه گوگل]اگرچه الیگودندروسیت ها به طور طبیعی تقسیم بندی نمی شوند، سلول های پیش ساز که باعث ایجاد آنها می شوند
14. So, molecular fragments, formed by irradiating a precursor, would instantly recombine.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قطعات مولکولی که با irradiating یک پری کورسور شکل می گیرند، فورا ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، قطعات مولکولی، تشکیل شده توسط تابش پیش ماده، فورا دوباره ترکیب می شوند
15. He invented a precursor of the high-speed continuous extrusion freezer which could cut novelties out of slabs of vanilla ice cream.
[ترجمه ترگمان]او a از فریزر را با سرعت بالا اختراع کرد که می توانست چیزهای جدید را از تکه های بستنی وانیلی cut کند
[ترجمه گوگل]او یک پیشرونده از یخچال فریزر اکستروژن مداوم با سرعت بالا را اختراع کرد که می توانست از بشقاب های بستنی وانیلی بریده شود