کلمه جو
صفحه اصلی

coverlet


معنی : روپوش تختخواب، لحاف، روانداز، بالا پوش
معانی دیگر : روتختی (bedspread هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

بالاپوش، روانداز، لحاف، روپوش تختخواب


پوشش، لحاف، روانداز، روپوش تختخواب، بالا پوش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the topmost cover on a bed; bedspread or counterpane.
مشابه: spread

• bedspread, blanket
a coverlet is a decorative cover which is put over a bed.

مترادف و متضاد

روپوش تختخواب (اسم)
bedspread, counterpane, coverlet

لحاف (اسم)
coverlet, quilt, eiderdown

روانداز (اسم)
coverlet

بالا پوش (اسم)
overall, coverlet, mantle, wrapper, quilt

جملات نمونه

1. The television was sheathed in a snug coverlet.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون در پوششی نرم و نرم، پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]تلویزیون در پوشیدنی ضخیم پوشیده بود

2. A thin, veined hand lay on the coverlet.
[ترجمه ترگمان]دستی نازک و خون آلود روی روانداز قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک دست نازک و رشته ای روی پرده پوشیده بود

3. He turned back the coverlet and slipped between the sheets.
[ترجمه ترگمان]او لحاف را برگردانید و بین ملافه ها خزید
[ترجمه گوگل]او پوشش پرده را باز کرد و بین ورقها تکه تکه شد

4. The curtains and the coverlet of the bed were chocolate velvet.
[ترجمه ترگمان]پرده و روانداز تخت خواب، روکش شکلاتی بودند
[ترجمه گوگل]پرده و پرده از تخت مخملی شکلات بود

5. So, rising, Sammler smoothed back the bedding, the coverlet.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه از جا برخاست، رختخواب را صاف کرد، لحاف را صاف کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین، صعود کردن، Sammler نرم و ملافه، پوشش را برطرف کرد

6. A soft fur coverlet draped on the foot of the bed.
[ترجمه ترگمان]روانداز نرم و نرم را روی پای تخت خواب انداخته بود
[ترجمه گوگل]یک پوشش پشمی نرم روی پای تخت گذاشته شده است

7. Whenever I leave the whole thing under the coverlet she immediately searches for the box and brings out the lamb.
[ترجمه ترگمان]هر بار که من همه چیز را زیر لحاف بیرون می گذارم، فورا دنبال جعبه می گردد و بره را بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]هر گاه که همه چیز را زیر پوشش قرار می دهم، بلافاصله جعبه را جستجو می کند و بره را به ارمغان می آورد

8. Her hands twisted in the coverlet beside her head[sentence dictionary], and she writhed in an agony of pleasure.
[ترجمه ترگمان]دست ها را در لحاف کنار سر خود پیچیده بود و از درد به خود می پیچید
[ترجمه گوگل]دستانش در پرده در کنار سر او پیچیده شد (فرهنگ لغت جمله)، و او در آزار و اذیت لذت بردن

9. Jacqueline opens it, then searches under the coverlet until she finds the object.
[ترجمه ترگمان]ژاکلین آن را باز می کند، سپس زیر روانداز خود را جستجو می کند تا آن شی را پیدا کند
[ترجمه گوگل]ژاکلین آن را باز می کند، سپس زیر پوشش را جستجو می کند تا او شیء را پیدا کند

10. She lay on the bed and pulled the coverlet up over herself and the golden Satan shone behind her closed eyes.
[ترجمه ترگمان]روی تخت دراز کشید و لحاف را روی خود کشید و شیطان طلایی پشت چشمان بسته اش درخشیدن گرفت
[ترجمه گوگل]او بر روی تخت خواب گذاشت و پوشش را روی خودش پرت کرد و شیطان طلایی در پشت چشمهایش خیره شد

11. He hastily seized the coverlet of his bed, and wrapped it round him.
[ترجمه ترگمان]به سرعت لحاف را برداشت و آن را به دور خود پیچید
[ترجمه گوگل]او کت و شلوار تخت خود را عصبانی کرد و دور آن را پیچید

12. The coverlet was painted in blue.
[ترجمه ترگمان]روانداز به رنگ آبی رنگ آمیزی شده بود
[ترجمه گوگل]پوشش در رنگ آبی رنگ بود

13. She wants to embroider a coverlet with flowers and birds.
[ترجمه ترگمان]می خواهد یک روانداز با گل و پرندگان گلدوزی کند
[ترجمه گوگل]او می خواهد یک پوشش را با گل و پرنده بپوشاند

14. Cover your tummy with the coverlet.
[ترجمه ترگمان]شکم خود را با روانداز بپوشانید
[ترجمه گوگل]شکم خود را با پوشش پوشانید

15. The moment she sees the silk coverlet, she buy it.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای که روانداز ابریشمی را می بیند، آن را می خرد
[ترجمه گوگل]لحظه ای که پرده ابریشمی می بیند، او آن را می خرید


کلمات دیگر: