کلمه جو
صفحه اصلی

propane


معنی : پروپان
معانی دیگر : (گاز) پروپان (آلکان سنگین وبی رنگ به فرمول c3h8)، پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی

انگلیسی به فارسی

پروپان


(شیمی) پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی، پروپان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a colorless flammable gas found in petroleum and natural gas and used for fuel and in chemical synthesis.

• type of flammable gas found in petroleum and natural gas
propane is a gas that comes from petroleum and is used for cooking and heating.

مترادف و متضاد

پروپان (اسم)
propane

جملات نمونه

1. The propane industry was a mature industry and Mega was primarily a single business company.
[ترجمه ترگمان]صنعت پروپان صنعتی بالغ بود و مگا در درجه اول یک شرکت تجاری بود
[ترجمه گوگل]صنعت پروپان یک صنعت بالغ بود و مگا عمدتا یک شرکت تجاری واحد بود

2. Scissors types are extremely versatile powered by battery, propane gas or diesel.
[ترجمه ترگمان]انواع Scissors به شدت با باتری، گاز پروپان و یا گازوییل کار می کنند
[ترجمه گوگل]انواع قیچی، باتری، گاز پروپان یا دیزل، بسیار متنوع هستند

3. Now Propane is on the point of pulling out because of insufficient interest.
[ترجمه ترگمان]اکنون پروپان به خاطر بهره ناکافی در حال بیرون کشیدن است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر پروپان به دلیل عدم توجه به منافع کافی است

4. In May, a train containing empty propane tanks derailed in a steep Martinez canyon, causing another evacuation.
[ترجمه ترگمان]در ماه مه، قطاری حاوی تانک های خالی پروپان در یک دره پرشیب مارتینز از خط خارج شد و باعث تخلیه دیگری شد
[ترجمه گوگل]در ماه می، یک قطار حاوی مخزن پروپان خالی در یک کانال مریتیز شیب دار، باعث تخلیه دیگری شد

5. How do you see the propane industry and its future?
[ترجمه ترگمان]چگونه صنعت پروپان و آینده آن را می بینید؟
[ترجمه گوگل]چگونه صنعت پروپان و آینده آن را می بینید؟

6. It has heat and air and detectors for propane, smoke and carbon monoxide.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه دارای گرما و هوا و detectors برای پروپان، دود و مونوکسید کربن است
[ترجمه گوگل]این دستگاه دارای گرما و هوا و آشکارسازهای پروپان، دود و مونوکسید کربن است

7. The refrigerator-freezer switched automatically between electricity and propane for optimal operation.
[ترجمه ترگمان]یخچال - فریزر به طور خودکار بین برق و پروپان برای عملیات بهینه تعویض شد
[ترجمه گوگل]یخچال فریزر به طور خودکار بین الکتریسیته و پروپان برای عملیات بهینه استفاده می شود

8. The price of propane had been controlled until 198 and competition was virtually nonexistent.
[ترجمه ترگمان]قیمت پروپان تا سال ۱۹۸ همچنان کنترل شده بود و رقابت عملا اصلا وجود نداشت
[ترجمه گوگل]قیمت پروپان تا سال 1982 کنترل شده بود و رقابت عملا وجود نداشت

9. Camp stoves, lanterns, electric lanterns and propane heaters without open flames are allowed.
[ترجمه ترگمان]اردوی stoves، فانوس ها، فانوس های الکتریکی و آب گرم کن بدون اجازه باز هستند
[ترجمه گوگل]کوره های کمپ، فانوس، فانوس های الکتریکی و بخاری های پروپان بدون شعله ی باز مجاز می باشند

10. Other components are the homologous alkanes, ethane, propane, and higher hydrocarbons.
[ترجمه ترگمان]اجزای دیگر عبارتند از آلکان ها، اتان، پروپان و هیدروکربن های بالاتر
[ترجمه گوگل]سایر اجزای آلکانی همولوگ، اتان، پروپان و هیدروکربن های بالاتر هستند

11. Rising temperature can greatly increase the conversion of propane and then the yield of propene.
[ترجمه ترگمان]افزایش دما می تواند به شدت تبدیل پروپان و سپس محصول پروپان را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]درجه حرارت بالا می تواند تبدیل پروپان را افزایش داده و سپس پروپن را افزایش دهد

12. FCC slurry blending with the asphalt from propane deasphalting unit to produce heavy traffic paving asphalt has been tested by adopting uniform recipe design scheme.
[ترجمه ترگمان]اسلاری FCC با آسفالت کردن واحد deasphalting پروپان به منظور تولید آسفالت سنگین آسفالت، با استفاده از طرح طراحی دستورالعمل یکنواخت تست شده است
[ترجمه گوگل]FCC مخلوط کردن دوغاب با آسفالت از واحد نازک سازی پروپان برای تولید آسفالت کاشی سنگین ترافیکی با اتخاذ یک طرح طراحی یکنواخت یکبار آزمایش شده است

13. The new fridge uses a mix of butane and propane gases as coolants.
[ترجمه ترگمان]یخچال جدید از ترکیبی از گازهای بوتان و پروپان به عنوان سیال خنک کننده استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یخچال جدید از مخلوطی از گازهای بوتان و پروپان به عنوان خنک کننده استفاده می کند

14. I drain it, pack my bags, close off the propane, and before dusk falls reluctantly board up the cabin.
[ترجمه ترگمان]آب دهانم را خشک می کنم، کیفم را کنار می گذارم، و قبل از غروب آفتاب با اکراه به کابین قایق می روم
[ترجمه گوگل]من آن را تخلیه می کنم، کیف هایم را بسته می کنم، پروپان را بستن، و قبل از غروب، با نشاط به سمت کابین می روم


کلمات دیگر: