کلمه جو
صفحه اصلی

cortege


معنی : جمعیت، ملتزمین
معانی دیگر : جمعیت مانند تشییع کنندگان جنازه

انگلیسی به فارسی

جمعیت (مانند تشییع‌کنندگان جنازه)، ملت زمین


cortege، جمعیت، ملتزمین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a funeral procession.

(2) تعریف: a group or procession of attendants; retinue.
مشابه: entourage, escort, retinue

• progression; retinue
a cortege is a procession of people who are walking or riding in cars to a funeral.

مترادف و متضاد

جمعیت (اسم)
habitancy, party, heap, flock, society, bike, army, group, company, population, crowd, people, mob, gang, cortege, press, throng, herd, habitance, gaggle

ملتزمین (اسم)
escort, suite, attendance, retinue, henchmen, cortege, disciples, followers

جملات نمونه

1. funeral cortege
مشایعت کنندگان جنازه،کاروان مشایعین جنازه

2. As the cortege reached George Square in the heart of Glasgow, the crowd watched silently until some one broke into applause.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هیات تشییع به میدان جورج در مرکز شهر گلاسکو رسید، جمعیت به آرامی تماشا کردند تا اینکه کسی دست به کف زدن داد
[ترجمه گوگل]همانطور که قصر به میدان جورج در قلب گلاسکو رسید، جمعیت تماشا می کردند به آرامی تا زمانی که بعضی از آنها به کف زدن برسد

3. The funeral cortege must have been ten blocks long, cruising across the city at a measured pace.
[ترجمه ترگمان]موکب تشییع با سرعت اندازه گیری شده، می بایست ۱۰ بلوک طول بکشد
[ترجمه گوگل]Cortege مراسم تشییع جنازه باید ده بلوک طولانی داشته باشد، در سراسر شهر با سرعت اندازه گیری شده است

4. On its way to the churchyard, the funeral cortege passed Gary Manning's favourite pub.
[ترجمه ترگمان]در ضمن راه رفتن به حیاط کلیسا، مراسم تشییع و تشییع و تشییع و تشییع در میخانه مورد علاقه اش به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]در راه خود به کلیسای جامع، مراسم تشییع جنازه مورد علاقه گاری منینگ را گذراند

5. He took off his cap as the cortege passed.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ملتزمین رکاب عبور می کردند کلاهش را برداشت
[ترجمه گوگل]او کلاه خود را برداشت، همانطور که گذشت

6. The procession serenely, like a cortege entering the cemetery gates.
[ترجمه ترگمان]موکب تشییع، مانند ملتزمین رکاب که به سوی گورستان می رفتند، به آرامی به راه افتادند
[ترجمه گوگل]صفوف آرام، مانند یک قبر وارد دروازه های گورستان می شود

7. The procession passes serenely, like a cortege entering the cemetery gates.
[ترجمه ترگمان]دسته به آرامی حرکت می کنند، مثل ملتزمین رکاب که وارد قبرستان می شوند
[ترجمه گوگل]این فرایند به آرامی عبور می کند، مثل یک گودال وارد دروازه های گورستان

8. He was honored with a huge funeral cortege, with all members present in full funeral regalia.
[ترجمه ترگمان]او با یک مراسم تدفین بزرگ، با تمام اعضای حاضر در مراسم تدفین کامل، مورد احترام قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او با یک مراسم خاکسپاری عظیم، با تمام اعضای حاضر در مراسم خاکسپاری کامل، احترام گذاشته شد

9. When the bald photographer and his cortege arrive at her courtyard it is locked, because her family isn't at home, so she can't receive male guests.
[ترجمه ترگمان]وقتی عکاس طاس و ملتزمین رکاب او به حیاط او رسیدند، در قفل است، چون خانواده اش در خانه نیستند، بنابراین نمی تواند مهمانان را بپذیرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که عکاس طلایی و Cortege خود را به حیاط خود می رسد، قفل شده است، زیرا خانواده اش در خانه نیست، بنابراین نمی تواند مهمانان مرد را دریافت کند

10. A repatriation cortege carrying seven fallen British soldiers passes through the town of Wootton Bassett, England.
[ترجمه ترگمان]یک هیات بازگشت به کشور که هفت سرباز کشته شده بریتانیایی را باخود حمل می کند از شهر of bassett در انگلستان عبور می کند
[ترجمه گوگل]Cortege repatriation که هفت سرباز فراری بریتانیایی را حمل می کند از طریق شهر Wootton Bassett انگلستان عبور می کند

11. Mark Duggan's cortege left his parents' home and made its way through Tottenham's Broadwater Farm Estate to his private funeral.
[ترجمه ترگمان]\"مارک دوگان\" والدین خود را به خانه ترک کرد و راه خود را از طریق املاک Broadwater s تاتنهام به مراسم تدفین خصوصی اش تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه مارک داگن خانه خود را به خانه والدین خود رها کرد و از طریق املاک و مستغلات برودوو تاتنهام به مراسم خصوصی شخصی خود راه یافت

12. He returned in a few minutes with a very wet and chastened Liam and the cortege was complete.
[ترجمه ترگمان]پس از چند دقیقه برگشت و هوا را خیس کرد
[ترجمه گوگل]او چند دقیقه با لیام بسیار مرطوب و تحقیر آمیز برگشت و cortege کامل شد

13. Sportsmen, journalists, newspaper photographers and local political figures were among the many walking in the cortege.
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران، روزنامه نگاران، عکاسان روزنامه و چهره های سیاسی محلی از جمله افرادی بودند که در این دسته راهپیمایی می کردند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران، روزنامه نگاران، عکاسان روزنامه و چهره های سیاسی محلی در میان تعداد زیادی از پیاده روی ها در کشتگاه بودند

14. What struck me was the music in the funeral parade, the cortege, the boots backward in the stirrups.
[ترجمه ترگمان]چیزی که به من خورد موسیقی در مراسم تدفین بود، ملتزمین رکاب و چکمه های عقب روی رکاب
[ترجمه گوگل]چیزی که به من زده بود موسیقی در مراسم تشییع جنازه، مدرسه، چکمه ها در عقب بود

پیشنهاد کاربران

تشییع جنازه


کلمات دیگر: