کلمه جو
صفحه اصلی

costive


معنی : خسیس، یبوست اور، سرد و بی محبت، یبس
معانی دیگر : یبوست آور، یبس کننده، قابض، دارای یبوست

انگلیسی به فارسی

یبوست اور، سرد و بی محبت، خسیس، یبس


لوازم آرایشی و بهداشتی، یبوست اور، سرد و بی محبت، خسیس، یبس


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: costively (adv.), costiveness (n.)
(1) تعریف: having or causing difficult or infrequent bowel movement; constipated or constipating.

(2) تعریف: being reserved, not generous, or the like.

• constipated; stingy

مترادف و متضاد

خسیس (صفت)
abject, base, ignoble, vile, stingy, miserly, mean, parsimonious, avaricious, hard, tight, penurious, base-minded, base-spirited, costive, dastard, sordid, skimpy, niggardly, ungenerous

یبوست اور (صفت)
costive

سرد و بی محبت (صفت)
costive

یبس (صفت)
costive

جملات نمونه

1. Costive patient should eat the food with embellish aperient bowel to wait like banana, honey.
[ترجمه ترگمان]یک بیمار باید غذا را با روده embellish بخوره تا مثل موز منتظر بمونه، عزیزم
[ترجمه گوگل]بیمار کلاسیک باید غذا را با روده تزریقی تزئین کند تا موز، عسل صبر کند

2. Costive one tabloid of cascara sagrada.
[ترجمه ترگمان]costive یکی از روزنامه های cascara sagrada
[ترجمه گوگل]یکی از چهره های زیبایی ساکراسا cascara

3. Improve abnormality pain of bowel and stomach, restrain costive and immunity.
[ترجمه ترگمان]درده ای غیر طبیعی روده و شکم را بهتر کنید و از costive و مصونیت استفاده کنید
[ترجمه گوگل]بهبود درد غیرطبیعی روده و معده، حفظ زیبایی و ایمنی بدن

4. What is the dietary requirement of costive patient?
[ترجمه ترگمان]شرایط غذایی بیمار costive چیست؟
[ترجمه گوگل]رژیم غذایی مورد نیاز بیمار کیست؟

5. Costive problem removed, does that thing meet haemorrhoid really swoon?
[ترجمه ترگمان]مشکل costive برطرف شد، آیا آن چیز واقعا غش می کند؟
[ترجمه گوگل]مشکل پوستی برداشته شده است، آیا این چیزی که واقعا هموروئید را در خود جای داده است؟

6. The farm hand is soiling a costive horse.
[ترجمه ترگمان]کارگر مزرعه، اسب costive را آلوده می کند
[ترجمه گوگل]دست مزرعه یک اسب لوازم آرایشی است

7. The under water pelletizing system is relatively complicated and highly costive to maintain.
[ترجمه ترگمان]سیستم تحت کنترل آب نسبتا پیچیده بوده و برای حفظ آن بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]سیستم گلوله سازی زیر آب نسبتا پیچیده و بسیار مناسب برای نگهداری است


کلمات دیگر: