1. Shortly after the coup d'etat that brought Qaddafi to power, he unceremoniously ordered all Italians to leave Libyan territory.
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی پس از کودتا که قذافی را به قدرت رساند، بدون تعارف به همه ایتالیایی ها دستور داد تا قلمرو لیبی را ترک کنند
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از کودتایی که قذافی را به قدرت رساند، به طور غیر رسمی دستور داد که تمام ایتالیایی ها به ترک خاک لیبی ادامه دهند
2. Calling on Ahmadinejad to resign, they said the election results were a "coup d'etat" and chanted "Death to the lying government".
[ترجمه ترگمان]آن ها از احمدی نژاد خواستند تا استعفا دهد، آن ها گفتند که نتایج انتخابات \"کودتا\" بودند و شعار \"مرگ بر دولت دروغ\" را سر دادند
[ترجمه گوگل]آنها خواستار استعفای احمدی نژاد شدند و گفتند که نتایج انتخابات یک کودتای است و 'مرگ بر دولت دروغگو' خوانده شده است
3. Murders, conspiracies, coup d'etat, these are the kinds of political phenomena he is interested.
[ترجمه ترگمان]قتل، توطئه ها، کودتا، این ها انواع پدیده های سیاسی هستند که او به آن ها علاقه مند است
[ترجمه گوگل]کشتارها، توطئه ها، کودتا، این ها انواع پدیده های سیاسی است که علاقه مند است
4. Plans for the coup d'etat in Yanaon, then a small French colony in India, are also believed to have been hatched that on the evening of April 195 but nothing actually happened that night.
[ترجمه ترگمان]طرح هایی برای کودتا در Yanaon و سپس یک مستعمره فرانسوی کوچک در هند، بر این باورند که در شب ۱۹۵ آوریل از تخم بیرون آمدند، اما در واقع هیچ اتفاقی در آن شب رخ نداد
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که برنامه های کودتا در یاناون، و سپس یک کلنی کوچک فرانسوی در هند، که در شب 1954 آوریل 1958 رخ داده است، اما هیچ شباهتی به این اتفاق رخ نداد
5. Those people plotted for the coup d'etat.
[ترجمه ترگمان]این مردم برای کودتا نقشه کشیده بودند
[ترجمه گوگل]این افراد به دنبال کودتایی بودند
6. The coup d'etat aborted.
[ترجمه ترگمان]کودتا بی نتیجه بود
[ترجمه گوگل]کودتا قطع شد
7. When the Spanish Civil guard stormed the parliament in Madrid in the attempted coup d'etat of 198 the kids at my school gathered to discuss the breaking news.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گارد مدنی اسپانیا در مادرید در کودتای نافرجام ۱۹۸ کودک در مدرسه من به پارلمان حمله کرد، بچه های مدرسه من برای بحث در مورد خبر شکست گرد هم آمدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سپاه عمومی اسپانیا در مجلس مادامالعمر در 198 کودتای 198 نفره، بچه ها در مدرسه من جمع شدند تا درباره آخرین اخبار بحث کنند
8. THE murder of Mr Lincoln is a very great and very lamentable event, perhaps the greatest and most lamentable which has occurred since the coup d'etat, if not since Waterloo.
[ترجمه ترگمان]قتل آقای لینکلن یک واقعه بسیار بزرگ و شایان ترحم است، شاید بزرگ ترین و most که از زمان کودتا رخ داده است، اگر نه از واترلو
[ترجمه گوگل]قتل آقای لینکلن یک واقعه بسیار عظیم و بسیار مضحک است، شاید بزرگترین و پرمعنایی که پس از کودتا رخ داده است، اگر نه از زمان واترلو
9. The United Nations should now state its position so that Zelaya is reinstated in government and the caveman era of coup d'etat is done away with.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل متحد اکنون باید موضع خود را به گونه ای وضع کند که Zelaya دوباره در دولت به کار گرفته شود و دوران کودتا با آن کنار گذاشته شود
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد باید موضع خود را اعلام نماید تا Zelaya در دولت مجددا فعال شود و دوران غارنشین کودتایی با آن کنار بیاید
10. I submit to you that what took place on November 2 1963 was a coup d'etat.
[ترجمه ترگمان]من به شما تقدیم می کنم که آنچه در ۲ نوامبر ۱۹۶۳ اتفاق افتاد یک کودتا بود
[ترجمه گوگل]من به شما میگویم آنچه که در تاریخ 2 نوامبر 1963 اتفاق افتاد، کودتایی بود
11. Riding the wave of wealth has been President Teodoro Obiang Nguema Mbasogo, who's dominated the government of this West African nation since he led a coup d'etat in 197
[ترجمه ترگمان]راندن موج ثروت رئیس جمهور Teodoro اوبیانگ گوئما Mbasogo است، که از زمان رهبری یک کودتا در ۱۹۷ کشور، بر دولت این کشور غربی تسلط دارد
[ترجمه گوگل]پیاده روی موج ثروت، رئیس جمهور تئودورو اویبینگ نگوما مباغو، که تحت سلطه دولت این ملت آفریقای غربی از زمان کودتای خود در 197
12. Once conditions ripened, they would have a counter - revolutionary coup d'etat like the one staged by Khrushchev.
[ترجمه ترگمان]زمانی که شرایط رسیده بود، آن ها یک کودتای بدون انقلاب مانند آنچه که خروشچف به دست آورد، داشتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شرایط به پایان رسید، آنها یک کودتای ضد انقلابی مانند یک دوره خروشچف داشتند
13. In this scenario, Lin and his high military commanders, sensing's treachery, plotted a preemptive coup d'etat.
[ترجمه ترگمان]در این سناریو، لین و فرماندهان ارشد نظامی او، خیانت را حس کردند، اقدام به کودتا کردند
[ترجمه گوگل]در این سناریو، لین و فرماندهان ارتش او، خیانت و حسادت، یک کودتای پیشگیرانه را ترسیم کردند
14. My sister's husband indirectly took part in the attempted coup d'etat.
[ترجمه ترگمان]شوهر خواهرم به طور غیر مستقیم در کودتای نافرجام شرکت جست
[ترجمه گوگل]شوهر خواهر من به طور غیر مستقیم در تلاش برای کودتایی شرکت کرد