از الکل اشباع کردن، الکل زدن به، بصورت الکل دراوردن، تحت تاثیر الکل دراوردن
alcoholize
از الکل اشباع کردن، الکل زدن به، بصورت الکل دراوردن، تحت تاثیر الکل دراوردن
انگلیسی به فارسی
بهصورت الکل درآوردن، تحتتأثیر الکل درآوردن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: alcoholizes, alcoholizing, alcoholized
حالات: alcoholizes, alcoholizing, alcoholized
• (1) تعریف: to saturate, combine, or treat with alcohol.
• (2) تعریف: to convert into alcohol.
• convert into an alcohol; add alcohol; intoxicate, make drunk (also alcoholise)
پیشنهاد کاربران
اَلکُلیدن.
کلمات دیگر: