کلمه جو
صفحه اصلی

prosencephalic


معنی : جلو مغزی، واقع در جلو مغز، وابسته به جلو مغز
معانی دیگر : جلو مغزی، واقع در جلو مغز، وابسته به جلو مغز

انگلیسی به فارسی

جلو مغزی، واقع در جلو مغز، وابسته به جلو مغز


پروستسفالیک، جلو مغزی، واقع در جلو مغز، وابسته به جلو مغز


انگلیسی به انگلیسی

• of the forebrain, of the prosencephalon (anatomy)

مترادف و متضاد

جلو مغزی (صفت)
prefrontal, prosencephalic

واقع در جلو مغز (صفت)
prosencephalic

وابسته به جلو مغز (صفت)
prosencephalic


کلمات دیگر: