کلمه جو
صفحه اصلی

housed

انگلیسی به فارسی

محل سکونت، منزل دادن، خانه نشین شدن، جا دادن، پناه دادن، منزل گرفتن


جملات نمونه

1. the ministry is housed in a tall building
وزارتخانه در ساختمان بلندی قرار دارد.

2. the new company is housed in a tall building
شرکت جدید در یک ساختمان بلند قرار دارد.

پیشنهاد کاربران

جاگرفته، جای گرفته، منزل گزیده، لانه کرده


کلمات دیگر: