کلمه جو
صفحه اصلی

pronged


معنی : چنگک دار
معانی دیگر : شاخه دار (مانند چنگال)، تیزه دار (مانند شاخ حیوان)

انگلیسی به فارسی

چنگک دار


پایه، چنگک دار


انگلیسی به انگلیسی

• -pronged is used with numbers above one to say that an action is divided into a particular number of parts. for example, a `two-pronged attack' is an attack consisting of two separate parts.

مترادف و متضاد

چنگک دار (صفت)
pronged

جملات نمونه

1. The shareholder rights movement has two prongs.
[ترجمه ترگمان]جنبش حقوق صاحبان سهام دو شاخه دارد
[ترجمه گوگل]جنبش حقوق سهامداران دارای دو جنبه است

2. Fingers like prongs of steel dug into his throat.
[ترجمه ترگمان]انگشتانی شبیه به شاخ دار در گلویش گیر کرده بودند
[ترجمه گوگل]انگشتان مانند پایه ای از فولاد را به گلویش کشید

3. The second prong of the strategy is the provision of basic social services for the poor.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم استراتژی، ارایه خدمات اجتماعی پایه برای فقرا است
[ترجمه گوگل]دومین استراتژی، ارائه خدمات اجتماعی پایه برای فقرا است

4. One of the prongs of the garden fork went through his foot.
[ترجمه ترگمان]یکی از the باغبانی از پای او گذشت
[ترجمه گوگل]یکی از شاخه های باغ چنگال از پای او گذشت

5. This one had a prong like a dagger in its head.
[ترجمه ترگمان]این یکی مثل خنجری در سرش برق می زد
[ترجمه گوگل]این یکی به اندازه یک کرگدن در سرش بود

6. When drying hair, use a diffuser with prongs to give volume and height without frizz.
[ترجمه ترگمان]هنگام خشک کردن مو، از یک دیفیوزر با prongs برای دادن حجم و ارتفاع بدون frizz استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هنگام خشک کردن مو، از diffuser استفاده کنید تا بتواند حجم و ارتفاع را بدون فریز بچرخاند

7. The remains of the sculpture slipped through his arms, and he sank on to the sharp iron prong.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده مجسمه از میان بازوان مارتین بیرون آمد و مارتین در the اهنی سخت فرو رفت
[ترجمه گوگل]باقی مانده از مجسمه سازی از طریق دستانش از بین رفت و او را به تنگ آهن تیز غرق شد

8. It came alive at the touch of her delectable lips, and she could feel his zealous prong swelling inside her mouth.
[ترجمه ترگمان]در تماس لبه ای لذیذ او جان سالم به در برد و احساس کرد که قدرت zealous در دهانش ورم کرده است
[ترجمه گوگل]او با لمس لب های دلپذیر او زنده شد و او می توانست درون دهان او تورم مشتاقش را احساس کند

9. Some acrylic easels are rigid with prongs or lips to hold the object.
[ترجمه ترگمان]برخی از سه پایه های acrylic با prongs و یا لبه ای برای نگه داشتن شی، سخت و سخت هستند
[ترجمه گوگل]برخی از الیاف آکریلیک با جوش یا لب برای نگهداشتن جسم سخت می باشند

10. Nor was it easy to design and make the two or more prongs or tines that distinguished the fork.
[ترجمه ترگمان]طراحی کردن و ساختن دو شاخه یا tines که شاخه را متمایز می کرد نیز آسان نبود
[ترجمه گوگل]طراحی و ساخت دو یا چند زاویه یا زاویه ای که قلاب را برجسته کرده بود، آسان نبود

11. This was the west side of the house, which was built in the shape of an E without the middle prong.
[ترجمه ترگمان]این ضلع غربی خانه بود که بدون برق وسطی آن را به شکل یک بیل ای ساخته بودند
[ترجمه گوگل]این قسمت غرب از خانه بود که در شکل E بدون قوس متوسط ​​ساخته شده بود

12. If the ribber is on full pitch these prongs move in slightly between the ribber sinker posts as you wind the handle.
[ترجمه ترگمان]اگر the به طور کامل در این prongs قرار دارد که کمی بین پست های ribber و sinker حرکت می کند، همان طور که دسته را باد می زنید
[ترجمه گوگل]اگر ریسمان در زمین کامل باشد، این زاویه ها کمی بین پست های دندانه دار ران حرکت می کند، همانطور که دسته را باد می کنید

13. The third prong was at once the simplest and the most sweeping.
[ترجمه ترگمان]شاخه سوم ساده ترین و most بود
[ترجمه گوگل]شاخه سوم یکبار ساده و فراگیر بود

14. Then the sky lights up with a devil lightning prong that turns the whole countryside into a photo negative.
[ترجمه ترگمان]سپس آسمان با برق برق خیره کننده ای روشن می شود که تمام حومه را به یک عکس منفی تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]سپس آسمان با یک شلاق رعد و برق شیطانی روشن می شود که کل حومه را به یک عکس منفی تبدیل می کند

a three-pronged attack

حمله‌ی سه‌جانبه



کلمات دیگر: