کلمه جو
صفحه اصلی

protracted


معنی : مدید، دنباله دار
معانی دیگر : کشیده، طول داده، طولانی، ممتد، متمادی

انگلیسی به فارسی

کشیده،طول داده،طولانی،ممتد،متمادی،دنباله دار


طولانی مدت، دنباله دار، مدید


انگلیسی به انگلیسی

• something that is protracted lasts a long time, especially longer than usual or longer than expected.

مترادف و متضاد

مدید (صفت)
long, extended, prolonged, protracted

دنباله دار (صفت)
protracted

جملات نمونه

1. they protracted the debate
آنها بحث را به درازا کشاندند.

2. the negotiations became so protracted that i got up and left
مذاکرات آنقدر طولانی شد که من بلند شدم و رفتم.

3. After protracted negotiations, Ogden got the deal he wanted.
[ترجمه ترگمان]پس از مذاکرات طولانی، اگدن قرارداد را امضا کرد
[ترجمه گوگل]اوگدن بعد از مذاکرات طولانی، معامله ای را که او خواست

4. The mandible is protracted and retracted in chewing.
[ترجمه ترگمان]فک به درازا کشیده و در حال جویدن است
[ترجمه گوگل]ماندبلی طولانی است و در جویدن رانده شده است

5. We won victory through protracted struggle.
[ترجمه ترگمان]ما پیروزی را از طریق مبارزات طولانی به دست آوردیم
[ترجمه گوگل]ما از طریق مبارزات طولانی پیروز شدیم

6. The war was protracted for four years.
[ترجمه ترگمان]جنگ چهار سال طول کشید
[ترجمه گوگل]جنگ چهار سال طول کشید

7. The struggle would be bitter and protracted.
[ترجمه ترگمان]مبارزه طولانی و طولانی می شد
[ترجمه گوگل]مبارزه تلخ و طولانی خواهد بود

8. This has turned out to be a protracted, complex process, as reoccupation had not been finalised by July 2000.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند به یک فرآیند پیچیده و پیچیده تبدیل شده است چون reoccupation تا جولای ۲۰۰۰ نهایی نشده است
[ترجمه گوگل]این تبدیل شده است که یک پروسه طولانی مدت و پیچیده است، زیرا مجددا در ماه ژوئیه سال 2000 نتوانسته بود مجددا کار کند

9. The rebels aimed to overthrow the government through protracted guerrilla warfare.
[ترجمه ترگمان]شورشیان قصد براندازی دولت از طریق جنگ چریکی وسیعی را داشتند
[ترجمه گوگل]شورشیان قصد داشتند دولت را از طریق جنگ طولانی مدت چریکی سرنگون کنند

10. Three years of long and protracted negotiations characterized the proposals for an indoor-events arena.
[ترجمه ترگمان]سه سال از مذاکرات طولانی و طولانی، پیشنهادها برای عرصه فضای سرپوشیده مشخص شد
[ترجمه گوگل]سه سال مذاکرات بلند مدت و طولانی مدت پیشنهادات برای مسابقات حوضه داخلی را توصیف کرد

11. Contains war carnage, profanity and protracted suffering.
[ترجمه ترگمان]کشتار جنگی، کشتار و کشتار طولانی
[ترجمه گوگل]شامل قتل عام جنگ، غبطه خوردن و رنج طولانی مدت است

12. There were protracted delays in their trial until they appeared before a magistrate in Liverpool on February 9 last year.
[ترجمه ترگمان]در محاکمه آن ها چندین بار به تاخیر افتاد تا اینکه در ۹ فوریه سال گذشته در محضر یک قاضی در لیورپول ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]در محاکمه آنها تاخیرهای طولانی وجود داشت تا زمانی که آنها در 9 فوریه سال گذشته در یک دادگاه در لیورپول ظاهر شدند

13. What was looming was the protracted constitutional wrangle over Lloyd-George's budget and the House of Lords.
[ترجمه ترگمان]چیزی که در شرف وقوع بود، نزاع طولانی قانون اساسی بر سر بودجه لو ید و مجلس اعیان بود
[ترجمه گوگل]چالش های بزرگی بود که از نظر قانون اساسی بودجه بودجه لوید جورج و مجلس لرد ها بود

14. It can help avoid expensive and protracted litigation.
[ترجمه ترگمان]این می تواند به اجتناب از اقامه دعوی پرهزینه و طولانی کمک کند
[ترجمه گوگل]این می تواند به جلوگیری از داد و ستد گران و طولانی مدت کمک کند

15. The bid follows protracted negotiations between the two groups about a possible merger.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد مذاکرات طولانی بین دو گروه در مورد ادغام احتمالی را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد به مذاکرات طولانی مدت میان دو گروه در مورد ادغام احتمالی پی می برد

پیشنهاد کاربران

طویل المدت

بلندمدت، درازمدت، طویل، بلند


کلمات دیگر: