(خوراک) بی چاشنی، بی ادویه، عمل نیامده، نرسیده، پرداخت نشده، جانیافتاده، خام دست، از کار در نیامده، سرد و گرم روزگار را نچشیده
unseasoned
(خوراک) بی چاشنی، بی ادویه، عمل نیامده، نرسیده، پرداخت نشده، جانیافتاده، خام دست، از کار در نیامده، سرد و گرم روزگار را نچشیده
انگلیسی به فارسی
(خوراک) بیچاشنی، بیادویه
عمل نیامده، نرسیده، پرداخت نشده، جانیافتاده
بی تجربه، خام دست، از کار در نیامده، سرد و گرم روزگار را نچشیده
بی نظیر
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of seasoned.
• مشابه: raw
• مشابه: raw
• not mature; inexperienced, not acclimatized; not flavored with seasoning
جملات نمونه
1. On another visit, not-so-crisp chicken was paired with unseasoned mashed potatoes and too-lemony chard.
[ترجمه ترگمان]در یک دیدار دیگر، مرغ ترد با unseasoned پوره سیب زمینی و too chard جفت شد
[ترجمه گوگل]در یک بازدید دیگر، مرغ نه چندان تردید با سیب زمینی پخته نشده و بیش از حد سیب زمینی لیمو همراه بود
[ترجمه گوگل]در یک بازدید دیگر، مرغ نه چندان تردید با سیب زمینی پخته نشده و بیش از حد سیب زمینی لیمو همراه بود
2. Slaves arriving in the South took the bland, unseasoned fried chicken being used in old Scottish recipes and added West African spices to it.
[ترجمه ترگمان]بردگان به جنوب وارد می شدند، مرغ سرخ شده unseasoned را که در دستور العمل های قدیمی اسکاتلندی به کار می رفت و ادویه افریقای غربی را به آن اضافه کردند
[ترجمه گوگل]بردگان در جنوب، مرغ سرخ شده نامنظم را در دستورالعمل های اسکاتلندی قدیمی استفاده کردند و ادویه های آفریقای غربی را به آن اضافه کردند
[ترجمه گوگل]بردگان در جنوب، مرغ سرخ شده نامنظم را در دستورالعمل های اسکاتلندی قدیمی استفاده کردند و ادویه های آفریقای غربی را به آن اضافه کردند
3. In short order, the unseasoned British director of the film-within-the-film decides to leave the group in the jungle, abandoning the script, and film them instead with hidden cameras.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، کارگردان بریتانیایی unseasoned فیلم در داخل فیلم تصمیم می گیرد که گروه را در جنگل رها کند، فیلمنامه را رها کند، و به جای دوربین های مخفی به آن ها فیلم بگوید
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، مدیر فیلمبرداری بریتانیا در فیلم، تصمیم گرفته است که گروه را در جنگل ترک کند، این اسکریپت را ترک کند و آنها را با دوربین های مخفی فیلم برداری کند
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، مدیر فیلمبرداری بریتانیا در فیلم، تصمیم گرفته است که گروه را در جنگل ترک کند، این اسکریپت را ترک کند و آنها را با دوربین های مخفی فیلم برداری کند
4. New unseasoned stocks often have very small floats, but when they catch the public's eye, their daily volumes go sky-high, lifting the TRO.
[ترجمه ترگمان]سهام های جدید معمولا موج بسیار کوچکی دارند، اما وقتی چشم مردم را می گیرند، حجم روزانه آن ها بالا می رود و the را بلند می کند
[ترجمه گوگل]سهام غیرقانونی جدید اغلب دارای شناورهای بسیار کوچکی هستند، اما زمانی که چشم مردم را می گیرند، حجم روزانه آنها به سرعت بالا می رود و TRO را بلند می کند
[ترجمه گوگل]سهام غیرقانونی جدید اغلب دارای شناورهای بسیار کوچکی هستند، اما زمانی که چشم مردم را می گیرند، حجم روزانه آنها به سرعت بالا می رود و TRO را بلند می کند
5. Success without honor is an unseasoned dish; it will satisfy your hunger, but it won't taste good.
[ترجمه ترگمان]موفقیت بدون شرف یک غذای unseasoned است، گرسنگی شما را ارضا می کند، اما مزه اش خوب نخواهد بود
[ترجمه گوگل]موفقیت بدون افتخار یک ظرف غیرقابل پیش بینی است؛ گرسنگی شما را برآورده می کند، اما آن را خوب نخواهید دید
[ترجمه گوگل]موفقیت بدون افتخار یک ظرف غیرقابل پیش بینی است؛ گرسنگی شما را برآورده می کند، اما آن را خوب نخواهید دید
6. Among variables of change way efficiency of stock unseasoned issuance it is the paramount external variable.
[ترجمه ترگمان]در بین متغیرهای تغییر روش تغییر قیمت سهام unseasoned، متغیر خارجی مهم است
[ترجمه گوگل]در میان متغیرهای راندمان تغییر روش صدور مجدد سهام، متغیر خارجی مهم است
[ترجمه گوگل]در میان متغیرهای راندمان تغییر روش صدور مجدد سهام، متغیر خارجی مهم است
7. In a summery, our national stock unseasoned issuance system change is featured with characteristics of compulsion, slowness and partialness .
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تغییرات سیستم صدور اوراق بهادار ملی ما با مشخصات اجباری، کندی و partialness نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]در تابستان، تغییر سیستم صدور مجوزی ناشی از سهام ملی ما با ویژگی های اجبار، کندی و کمبود بودن مشخص شده است
[ترجمه گوگل]در تابستان، تغییر سیستم صدور مجوزی ناشی از سهام ملی ما با ویژگی های اجبار، کندی و کمبود بودن مشخص شده است
8. But the service we were using had untrained, unseasoned workers and we began losing customers as result.
[ترجمه ترگمان]اما خدماتی که ما استفاده می کردیم آموزش ندیده و unseasoned بود و ما شروع به از دست دادن مشتریان به عنوان نتیجه کردیم
[ترجمه گوگل]اما خدماتی که ما استفاده می کردیم دارای کارکنان بی نظیر و غیرمجاز بودیم و نتیجه را از دست دادیم
[ترجمه گوگل]اما خدماتی که ما استفاده می کردیم دارای کارکنان بی نظیر و غیرمجاز بودیم و نتیجه را از دست دادیم
9. Typically, one of the products could be Shaker boxes, using green unseasoned timber cut into very thin pieces.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، یکی از محصولات با استفاده از چوب unseasoned سبز به قطعات بسیار نازک تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]به طور معمول، یکی از محصولات می تواند جعبه شاکر، با استفاده از برش سبز بدون درز قطع شده به قطعات بسیار نازک
[ترجمه گوگل]به طور معمول، یکی از محصولات می تواند جعبه شاکر، با استفاده از برش سبز بدون درز قطع شده به قطعات بسیار نازک
10. Whatever he may have done, he certainly deserves more than to be harangued by an unseasoned boy like yourself.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، هر کاری که کرده باشد، مستحق آن است که با پسری مثل خودت برای آن سخنرانی کند
[ترجمه گوگل]هرچیزی که او ممکن است انجام دهد، او قطعا سزاوار است بیش از آن که توسط یک پسر غیرمسلح مانند خودتان رنج برده شود
[ترجمه گوگل]هرچیزی که او ممکن است انجام دهد، او قطعا سزاوار است بیش از آن که توسط یک پسر غیرمسلح مانند خودتان رنج برده شود
11. Yamaha's factory in China is new, with a reletively unseasoned staff.
[ترجمه ترگمان]کارخانه یاماها در چین، با کارکنان reletively unseasoned، جدید است
[ترجمه گوگل]کارخانه یاماها در چین جدید است و کارکنان آن به طور غیرمنتظره ای مشغول به کار هستند
[ترجمه گوگل]کارخانه یاماها در چین جدید است و کارکنان آن به طور غیرمنتظره ای مشغول به کار هستند
پیشنهاد کاربران
خشک نشده
unseasoned wood
unseasoned wood
کلمات دیگر: