کلمه جو
صفحه اصلی

prospering


معنی : موفق

انگلیسی به فارسی

خوشبختی، موفق


انگلیسی به انگلیسی

• successful; flourishing, thriving

مترادف و متضاد

موفق (صفت)
prosperous, successful, favored, prospering, favoured

جملات نمونه

1. kashan is prospering rapidly
کاشان به سرعت رو به رونق است.

2. Businesses across the state are prospering.
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها در سراسر کشور رو به رشد است
[ترجمه گوگل]کسب و کارها در سراسر کشور موفق هستند

3. The children seem to be prospering under their care.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بچه ها تحت مراقبت آن ها رشد می کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کودکان تحت مراقبت خود موفق شوند

4. His company is prospering.
[ترجمه ترگمان]شرکت او رو به رشد است
[ترجمه گوگل]شرکت او موفق است

5. She seems to be prospering since she moved out of the city.
[ترجمه ترگمان]به نظر میاد اون از وقتی که از شهر خارج شد، حالش بهتر شده
[ترجمه گوگل]از آنجا که او از شهر خارج شده است، به نظر می رسد از آن لذت ببرد

6. The newly developed satellite town is prospering with each passing day.
[ترجمه ترگمان]شهر ماهواره ای تازه توسعه یافته هر روز رو به رشد است
[ترجمه گوگل]شهر ماهواره ای تازه توسعه یافته با گذشت هر روز از آن لذت می برد

7. Nowhere is this truer than in Wenzhou, a prospering port with a history of missionary activity.
[ترجمه ترگمان]هیچ کجا این حقیقی تر از in، یک بندر رو به رشد با سابقه فعالیت های تبلیغی نیست
[ترجمه گوگل]در هیچ کجای این قضیه حقیقی تر از در Wenzhou، یک بندر موفق با تاریخ فعالیت های مسیحی است

8. Certain species are still prospering, but as a class the reptiles are slowly trailing the amphibians into obscurity.
[ترجمه ترگمان]برخی از گونه های خاص هنوز در حال پیشرفت هستند، اما به عنوان یک کلاس، خزندگان به آرامی به دنبال دوزیستان به ابهام هستند
[ترجمه گوگل]گونه های خاصی همچنان موفق هستند، اما به عنوان یک کلاس، خزندگان به آرامی دوزیستان را به ناشناخته می رسانند

9. Champagne was also prospering during this time from the great trade fairs.
[ترجمه ترگمان]شامپاین در طول این دوره از نمایشگاه های بزرگ تجاری رو به ترقی بود
[ترجمه گوگل]شامپاین نیز در این زمان از نمایشگاه های بزرگ تجاری خوش شانس بود

10. But under that title, it is suddenly prospering.
[ترجمه ترگمان]اما تحت این عنوان، به طور ناگهانی رو به رشد است
[ترجمه گوگل]اما تحت این عنوان، ناگهان رونق پیدا می کند

11. The business is prospering.
[ترجمه ترگمان]تجارت رو به رشد است
[ترجمه گوگل]کسب و کار موفق است

12. Local clusters of Always Defect individuals, far from prospering by each other's presence, do especially badly in each other's presence.
[ترجمه ترگمان]خوشه های محلی آلویز Defect، که دور از شکوفایی در حضور یکدیگر هستند، به خصوص در حضور یکدیگر بد عمل می کنند
[ترجمه گوگل]خوشه های محلی از افراد همیشه نقص، به دور از موفقیت در حضور یکدیگر، به خصوص در حضور یکدیگر بسیار بد است

13. His business is prospering, and he is becoming increasingly wealthy.
[ترجمه ترگمان]کارش رو به رشد است و به تدریج ثروتمند می شود
[ترجمه گوگل]کسب و کار او موفق است، و او به طور فزاینده ای ثروتمند می شود

14. The reason why his business prospering is that he always manages to prosper everything he does.
[ترجمه ترگمان]علت رشد تجارت او این است که او همیشه هر کاری که می کند موفق می شود
[ترجمه گوگل]دلیل موفقیت کسب و کار او این است که او همیشه موفق به رشد همه چیز او می شود

15. Conscientiously implement the principles and prospering schools, increase faculty - building efforts.
[ترجمه ترگمان]conscientiously اصول و رشد مدارس را اجرا می کنند و تلاش های ظرفیت سازی را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]با احترام اصول و موفقیت مدارس را پیاده سازی کنید، تلاش های ساخت و ساز دانش آموزان را افزایش دهید

پیشنهاد کاربران

رو به رشد، موفق


کلمات دیگر: