• general, undefined, not specific
unspecific
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of specific.
• متضاد: specific
• مشابه: vague
• متضاد: specific
• مشابه: vague
جملات نمونه
1. We are left with the unspecific practical objection, the objection that is as much to say that only seeing is believing.
[ترجمه ترگمان]ما با ایراد عملی unspecific، اعتراضی که به اندازه کافی برای گفتن وجود دارد که تنها شاهد آن است، باقی خواهیم ماند
[ترجمه گوگل]ما با اعتراض عملی نامشخص باقی مانده است، اعتراضی است که تا حد زیادی می گویند که تنها دیدن این است که باور داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما با اعتراض عملی نامشخص باقی مانده است، اعتراضی است که تا حد زیادی می گویند که تنها دیدن این است که باور داشته باشیم
2. Frequently, then, an unspecific referral was subsequently considered a psychosis.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک ارجاع unspecific به روان پریشی در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]سپس، اغلب، ارجاع نامشخص بعدها به عنوان یک روان در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]سپس، اغلب، ارجاع نامشخص بعدها به عنوان یک روان در نظر گرفته شد
3. Endocrine effects and unspecific reactions may contribute to L - arginine - induced vasodilation after higher doses.
[ترجمه ترگمان]اثرات endocrine و واکنش های unspecific ممکن است به vasodilation القا شده آل - آرژینین پس از دوزهای بالاتر کمک کند
[ترجمه گوگل]اثرات غدد درون ریز و واکنش های نامشخص ممکن است پس از دوزهای بالاتری به واسوادولاسیون ناشی از L-arginine کمک کند
[ترجمه گوگل]اثرات غدد درون ریز و واکنش های نامشخص ممکن است پس از دوزهای بالاتری به واسوادولاسیون ناشی از L-arginine کمک کند
4. The unspecific adsorption of HRP - Avidin was inhibited by adding the calf serum into enzyme buffer.
[ترجمه ترگمان]جذب unspecific of - avidin با افزودن سرم گوساله به بافر آنزیم مهار شد
[ترجمه گوگل]جذب نامشخص HRP - Avidin توسط اضافه کردن سرم گوساله به بافر آنزیم مهار شد
[ترجمه گوگل]جذب نامشخص HRP - Avidin توسط اضافه کردن سرم گوساله به بافر آنزیم مهار شد
5. Despite the unspecific symptoms of CAG, the basic pathogenesis is still regular.
[ترجمه ترگمان]با وجود علائم unspecific of، بیماری زای اصلی هنوز منظم است
[ترجمه گوگل]علیرغم علائم نامطلوب CAG، پاتوژنز پایه هنوز هم منظم است
[ترجمه گوگل]علیرغم علائم نامطلوب CAG، پاتوژنز پایه هنوز هم منظم است
6. Some areas of policy may be the subject only of unspecific recommendations, perhaps setting out a range of loosely worded options.
[ترجمه ترگمان]برخی از حوزه های سیاستگذاری ممکن است تنها موضوع توصیه های unspecific باشند، و شاید مجموعه ای از گزینه های محدود را تنظیم کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از حوزه های سیاست ممکن است تنها موضوع توصیه های نامناسب باشد، شاید مجموعه ای از گزینه های ضمانت شده را نادیده بگیرند
[ترجمه گوگل]بعضی از حوزه های سیاست ممکن است تنها موضوع توصیه های نامناسب باشد، شاید مجموعه ای از گزینه های ضمانت شده را نادیده بگیرند
7. The raised IgG1 proportion appears to be disease specific instead and not a reflection of unspecific inflammatory changes.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که نسبت IgG۱ بالا، به جای آنکه انعکاسی از تغییرات التهابی unspecific باشد، خاص باشد
[ترجمه گوگل]نسبت افزایش IgG1 به نظر می رسد به جای بیماری خاص و نه انعکاس تغییرات التهابی غیر اختصاصی است
[ترجمه گوگل]نسبت افزایش IgG1 به نظر می رسد به جای بیماری خاص و نه انعکاس تغییرات التهابی غیر اختصاصی است
8. On concrete system designs, it has such defects as unspecific irregularity, unstability and inharmony, etc.
[ترجمه ترگمان]در طراحی های سیستم بتون، این نقص ها به عنوان بی نظمی unspecific، unstability و inharmony و غیره وجود دارد
[ترجمه گوگل]در طراحی سیستم های بتن، نقص هایی مانند بی نظمی نامنظم، ناپایداری و ناهماهنگی و غیره دارد
[ترجمه گوگل]در طراحی سیستم های بتن، نقص هایی مانند بی نظمی نامنظم، ناپایداری و ناهماهنگی و غیره دارد
9. Background: Eosinophilic gastroenteritis (EG) is a rare, benign gastrointestinal disorder. As its clinical manifestation is unspecific, the misdiagnosis rate is high.
[ترجمه ترگمان]پیشینه: التهاب معده و روده (EG)یک اختلال معده و روده نادر است همانطور که ظهور بالینی آن unspecific است، نرخ misdiagnosis بالا است
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: گاستروانتریت ائوزینوفیل (EG) یک اختلال گوارشی نادر و خوش خیم است به عنوان نشان دادن بالینی آن نامشخص است، میزان اشتباه تشخیص بالا است
[ترجمه گوگل]سابقه و هدف: گاستروانتریت ائوزینوفیل (EG) یک اختلال گوارشی نادر و خوش خیم است به عنوان نشان دادن بالینی آن نامشخص است، میزان اشتباه تشخیص بالا است
10. Indeed, the answer to Why ? usually ends up this way, speculative, unspecific.
[ترجمه ترگمان]در واقع، جواب چرا؟ معمولا آخرش به این روش تموم میشه
[ترجمه گوگل]در واقع پاسخ به چرا؟ معمولا به این شیوه، سوداگرانه، غیرمستقیم به پایان میرسد
[ترجمه گوگل]در واقع پاسخ به چرا؟ معمولا به این شیوه، سوداگرانه، غیرمستقیم به پایان میرسد
11. But these methods are either too elaborate to be used routinely or are too unspecific, or easy to be influenced by autolysis and putrefaction of tissue, so that to be limited in forensic practice.
[ترجمه ترگمان]اما این روش ها یا بیش از اندازه دقیق هستند که به طور معمول مورد استفاده قرار گیرند و یا خیلی ساده باشند، یا توسط autolysis و putrefaction بافت تحت تاثیر قرار گیرند تا در عمل قانونی محدود شوند
[ترجمه گوگل]اما این روش ها یا بسیار پیچیده هستند که به صورت منظم مورد استفاده قرار می گیرند یا بیش از حد نامطلوب هستند و یا به راحتی تحت تأثیر Autolysis و غرق شدن بافت قرار می گیرند، به طوری که در عمل قانونی محدود شوند
[ترجمه گوگل]اما این روش ها یا بسیار پیچیده هستند که به صورت منظم مورد استفاده قرار می گیرند یا بیش از حد نامطلوب هستند و یا به راحتی تحت تأثیر Autolysis و غرق شدن بافت قرار می گیرند، به طوری که در عمل قانونی محدود شوند
12. However, what is more common is the low-level lead exposure that may cause unspecific signs and symptoms and remain undiagnosed.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آنچه رایج تر است، قرار گرفتن سطح پایین در سطح پایین است که ممکن است باعث بروز علائم و نشانه ها شده و تشخیص داده نشود
[ترجمه گوگل]با این حال، شایع ترین موارد آلودگی سرب پایین است که ممکن است نشانه ها و نشانه های نامشخص و ناشناخته باقی بماند
[ترجمه گوگل]با این حال، شایع ترین موارد آلودگی سرب پایین است که ممکن است نشانه ها و نشانه های نامشخص و ناشناخته باقی بماند
13. Mostly within grey, barren cell-like structures, nightmarish scenarios, which are unspecific in their narrative, are enacted.
[ترجمه ترگمان]بیشتر در درون ساختارهای خاکستری و عریان سلول مانند، سناریوهای کابوس مانندی که در روایت خود طبقه بندی می شوند، به اجرا درمی آیند
[ترجمه گوگل]اغلب در ساختارهای سلولی مثل خاکستری و نازک، سناریوهای کابوس که در روایت آنها نامشخص است، اعمال می شوند
[ترجمه گوگل]اغلب در ساختارهای سلولی مثل خاکستری و نازک، سناریوهای کابوس که در روایت آنها نامشخص است، اعمال می شوند
پیشنهاد کاربران
غیر ویژه
غیر اختصاصی
نامشخص
کلمات دیگر: