کلمه جو
صفحه اصلی

provident


معنی : مال اندیش، عاقبت اندیش، صرفه جو، مشیتی، اینده نگر
معانی دیگر : در فکر آتیه، آینده نگر، دور اندیش، providential صرفه جو، خوشبخت

انگلیسی به فارسی

( providential ) صرفه جو، آینده نگر، مال اندیش،خوشبخت، مشیتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: providently (adv.), providentness (n.)
(1) تعریف: showing wisdom and foresight in providing for the future.
مترادف: prudent
متضاد: improvident
مشابه: careful, circumspect, deliberate, farsighted, judicious, politic, sagacious, shrewd, wise

- They attributed their success to provident business management.
[ترجمه ترگمان] آن ها موفقیت خود را به کنترل مدیریت کسب وکار نسبت دادند
[ترجمه گوگل] آنها موفقیت خود را به مدیریت بازرگانی متعهد نسبت دادند

(2) تعریف: economical or thrifty; frugal.
مترادف: economical, frugal, thrifty
متضاد: improvident
مشابه: chary, prudent

- Her brother was a spendthrift, but she was more provident in money matters.
[ترجمه ترگمان] برادرش او را دست و پا چلفتی بود، اما در مسائل مالی بیشتر provident بود
[ترجمه گوگل] برادرش جبرئیل بود، اما او در امور مالی بیشتر متکی بود

• careful, cautious; concerned with the future; thrifty, frugal, prudent

مترادف و متضاد

careful, frugal


مال اندیش (صفت)
circumspect, farseeing, provident, providential, long-headed

عاقبت اندیش (صفت)
farseeing, provident, long-sighted

صرفه جو (صفت)
parsimonious, frugal, inexpensive, provident, providential, thrifty, sparing, penny-wise

مشیتی (صفت)
provident, providential

اینده نگر (صفت)
provident, providential

Synonyms: canny, cautious, discreet, economical, expedient, far-sighted, foresighted, judicious, penny-pinching, politic, prepared, prudent, sagacious, saving, shrewd, sparing, thrifty, tight, unwasteful, vigilant, well-prepared, wise


Antonyms: careless, improvident, spendthrift, wasteful


جملات نمونه

1. a provident farmer
کشاورز مال اندیش

2. He is provident of his money.
[ترجمه ترگمان]او provident است
[ترجمه گوگل]او متهم به پولش است

3. Some of the farmers had been provident in the good years but others were ruined by the bad harvests.
[ترجمه ترگمان]برخی از کشاورزان در سال های خوبی محتاط بوده اند، اما برخی دیگر تحت تاثیر برداشت های بد قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]بعضی از کشاورزان در سال های خوب پیش بینی شده بودند، اما برخی دیگر از محصولات نابود شده بودند

4. The more provident of them had taken out insurance against flooding.
[ترجمه ترگمان]The از آن ها بیمه را در برابر سیل به دست آورده بودند
[ترجمه گوگل]متقاعد کننده تر از آنها بیمه در برابر سیل را گرفته بود

5. A blessed miracle of provident design?
[ترجمه ترگمان]چه معجزه آسایی از طرح پیش بینی بود؟
[ترجمه گوگل]یک معجزه خوش تیپ از طراحی پیشگیرانه؟

6. From 198 Friends Provident also pumped money into the business, bankrolling its expansion until it was floated in 198
[ترجمه ترگمان]از ۱۹۸ دوستان Provident نیز پول خود را به کسب وکار تزریق کردند، پشتوانه مالی آن تا زمانی که در ۱۹۸ مورد استفاده قرار گرفت، سرمایه گذاری کرد
[ترجمه گوگل]از 198 سپاه پاسداران دوستان نیز پول را به کسب و کار انتقال می دهد، تا زمانی که در سال 198 فروخته شود، آن را گسترش می دهد

7. Good harvests make men prodigal, Bad ones provident.
[ترجمه ترگمان]محصول خوب، مردان prodigal، provident و provident
[ترجمه گوگل]برداشت خوب باعث می شود انسان ها بدبخت شوند

8. Friends Provident International and the Corporate Rose Logo are registered trade marks of Friends Provident Companies.
[ترجمه ترگمان]دوستان بین المللی و رز شرکتی، علامت تجاری دوستان و شرکت ها را ثبت کرده اند
[ترجمه گوگل]Friends Provident International و Logo Logo Logo علامت تجاری ثبت نام شرکتهای Provident Companies هستند

9. And the provident fund by developers for project loans as a developer of security, there is no restriction in this regard, but many of the procedures are reimbursable by the developers.
[ترجمه ترگمان]و بودجه آینده توسط توسعه دهندگان برای وام های پروژه به عنوان یک توسعه دهنده امنیت، هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، اما بسیاری از روش ها توسط توسعه دهندگان طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]و صندوق موقت توسط توسعه دهندگان برای وام پروژه به عنوان یک توسعه دهنده امنیت، هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، اما بسیاری از روش ها توسط توسعه دهندگان قابل پرداخت است

10. One - year loan has been paid Provident Fund is still in the original interest rate.
[ترجمه ترگمان]یک وام یک ساله که به صندوق Provident پرداخت شده است هنوز هم در نرخ بهره اصلی است
[ترجمه گوگل]صندوق سپرده گذار یک ساله پرداخت شده است و صندوق سپرده هنوز در نرخ بهره اصلی است

11. She has been provident since she was young, so she is thrifty in shopping.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که جوان بود، provident بود، بنابراین خرج خرید خسیس است
[ترجمه گوگل]او از زمانی که جوان بود، متقاعد شده است، بنابراین او در خرید خریداری می کند

12. Information on the Mandatory Provident Fund ( MPF ) System ( retirement protection ).
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مربوط به سیستم Provident اجباری (MPF)اجباری (حمایت از بازنشستگی)
[ترجمه گوگل]اطلاعات در مورد صندوق پیشگیرانه اجباری (MPF) (حفاظت از بازنشستگی)

13. Mandatory Provident Fund (MPF) has run for many years, do you agree with value of existence? For example, achieve the ideal value of retirement.
[ترجمه ترگمان]صندوق Provident اجباری (MPF)چندین سال است که اداره می شود، آیا شما با ارزش وجود موافق هستید؟ برای مثال، به مقدار ایده آل بازنشستگی دست یابید
[ترجمه گوگل]صندوق پیشگیرانه اجباری (MPF) برای سالهای زیادی اداره شده است، آیا شما با ارزش موجود موافق هستید؟ به عنوان مثال، به ارزش ایده آل بازنشستگی دست یابید

14. In his usual provident manner, he had insured himself against this type of loss.
[ترجمه ترگمان]در رفتار usual، خود را در برابر این نوع از دست داده بود
[ترجمه گوگل]به طرز معمولی، او خود را در برابر این نوع از دست دادن بیمه کرد

15. A provident father plans for his children's education.
[ترجمه ترگمان]یک پدر در آینده برای تحصیل فرزندان خود برنامه ریزی می کند
[ترجمه گوگل]یک والد مؤمن برای آموزش فرزندان خود برنامه ریزی می کند

a provident farmer

کشاورز مال‌اندیش



کلمات دیگر: