1. he proudly displayed his medals
او با سربلندی مدال های خود را نشان داد.
2. ladies and gentlemen!, we proudly present dr. john aryanpoor!
خانم ها و آقایان: با کمال افتخار دکتر جان آریان پور را خدمتتان معرفی می کنیم !
3. She sat proudly astride her new motorbike.
[ترجمه ترگمان]او با غرور روی موتور سیکلت جدیدش نشسته بود
[ترجمه گوگل]او با افتخار زد و خورد موتور جدید خود را
4. She proudly recited the Oath of Allegiance.
[ترجمه ترگمان]با غرور دعا به کتاب مقدس را خواند
[ترجمه گوگل]او با افتخار ادعای اطهار را خواند
5. Among the protesters and war veterans proudly displaying their medals was Aubrey Rose.
[ترجمه ترگمان]در میان معترضان و کهنه سربازان جنگ که با افتخار مدال های خود را به نمایش می گذاشتند، اوبری رز بود
[ترجمه گوگل]در میان معترضین و جانبازان جنگی که افتخار نشان دادن مدال ها را دارند، اوبری رز بود
6. The children proudly showed me their presents.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با غرور و افتخار presents را به من نشان می دادند
[ترجمه گوگل]بچه ها با افتخار به من نشان دادند
7. The company proudly announced the launch of its new range of cars.
[ترجمه ترگمان]این شرکت با غرور راه اندازی دامنه جدید خود را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]شرکت با افتخار اعلام راه اندازی طیف وسیعی از خودروهای خود را اعلام کرد
8. He held the trophy proudly aloft.
[ترجمه ترگمان]او جایزه را با غرور بالا گرفت
[ترجمه گوگل]او با افتخار بالا را جایزه گرفت
9. Sherman looked at his sons and beamed proudly.
[ترجمه ترگمان]شر من به پسرش نگاه کرد و با غرور لبخند زد
[ترجمه گوگل]شرمن به پسرانش نگاه کرد و با افتخار ابراز کرد
10. "Just look at this scar, " said Brian proudly, rolling up his trouser leg.
[ترجمه ترگمان]برایان پاچه شلوارش را بالا برد و با غرور گفت: فقط به این زخم نگاه کن
[ترجمه گوگل]بری با افتخار گفت: 'فقط این زخم را نگاه کن، پای خود را ببند
11. She gazed proudly at the shiny buckles on her shoes.
[ترجمه ترگمان]با غرور به سگک براق کفش هایش نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او با افتخار در بغلهای براق روی کفشهایش نگاه کرد
12. He proudly refused help from anyone.
[ترجمه ترگمان]او با غرور از کمک دیگران امتناع کرد
[ترجمه گوگل]او با افتخار از هر کسی کمک کرد
13. "That's the first part finished," he said proudly.
[ترجمه ترگمان]او با غرور گفت: \" این اولین قسمت پایان یافته است \"
[ترجمه گوگل]او با افتخار گفت: �این بخش اول به پایان رسیده است
14. He bears himself proudly, like a soldier.
[ترجمه ترگمان]مثل یک سرباز مغرور است
[ترجمه گوگل]او با افتخار می ماند، مانند یک سرباز