1. The little ugly duck murmured while walked, a courser scurried out.
[ترجمه ترگمان]اردک زشت، در حالی که راه می رفت، زیر لب گفت: یک اسب تندرو بیرون دوید
[ترجمه گوگل]اردک زشت کمی در حالی که راه می رفت زمزمه می کرد، یک فرشته سرگردان بود
2. A cream - coloured courser had used to visit this hill.
[ترجمه ترگمان]یک اسب تندرو از این تپه دیدن کرده بود
[ترجمه گوگل]یک تابلوی کرم رنگی برای بازدید از این تپه مورد استفاده قرار گرفت
3. African courser that feeds on insect parasites on crocodiles.
[ترجمه ترگمان]courser آفریقایی که از انگل های حشرات در crocodiles تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]پدری آفریقایی که بر روی انگور حشرات بر روی تمساح ها تغذیه می کند
4. A clever courser is a hunter's good helper.
[ترجمه ترگمان]یک اسب تندرو کمک شکارچی خوبی است
[ترجمه گوگل]یک درنده هوشمند، یک مربی خوب شکارچی است
5. The youth gets Sudan eventually allow, riding courser to gallop and go.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، جوانان سودان را وادار به تاخت و تاز می کنند و می روند
[ترجمه گوگل]جوانان می توانند سودان را در نهایت اجازه دهند، فرمانروایان را به قتل می رسانند و می روند
6. Once in a winter, a hunter went to hunt with his courser.
[ترجمه ترگمان]یک روز در زمستان شکارچی به شکار با اسب خود رفت
[ترجمه گوگل]یک بار در زمستان یک شکارچی با مدرسه خود شکار کرد
7. There is a close relationship between the hero and the courser in the Mongolian - Turki epics.
[ترجمه ترگمان]رابطه نزدیکی میان قهرمان و the در حماسه های ترکی - ترکی وجود دارد
[ترجمه گوگل]رابطه قهرمان و قهرمان در حماسه های مغولستانی - ترکی وجود دارد
8. Developing together with technique and sales, Chunlan Auto From " dark horse " to " courser "
[ترجمه ترگمان]توسعه با استفاده از تکنیک و فروش، Chunlan خودکار از \"اسب سیاه\" تا \"courser\"
[ترجمه گوگل]در حال توسعه همراه با تکنیک و فروش، Chunlan Auto از 'اسب تیره' به 'courser'