1. her coyness inflamed the poet's passion further
ناز و کرشمه ی او آتش هوس شاعر را افروخته تر کرد.
2. Attack it with irony, with anger, coyness, doubt.
[ترجمه ترگمان]با تمسخر، با خشم، تردید و تردید به آن حمله می کنم
[ترجمه گوگل]آن را با عجله، خشم، ترس و وحشت زده کنید
3. There is a natural coyness about her behavior.
[ترجمه ترگمان]خجالتی بودن طبیعی در رفتار او وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک رفتار طبیعی در مورد او وجود دارد
4. Had we but world and time, This coyness, lady, were no crime.
[ترجمه ترگمان]اگر ما فقط دنیا و زمان را داشتیم، این حجب و حیا، هیچ جنایتی در کار نبود
[ترجمه گوگل]ما فقط جهان و زمان داشتیم، این جسارت، بانوی، جرمی نبود
5. This coyness is hardly surprising.
[ترجمه ترگمان]این حجب و حیا کم تر غافلگیر کننده است
[ترجمه گوگل]این تنبلی خیلی تعجب آور نیست
6. Although he felt sure he would win her in the end, he was annoyed at her continuing coyness.
[ترجمه ترگمان]با آن که مطمئن بود که او را به پایان خواهد برد، از این که حجب و حیا او را به ستوه آورده بود ناراحت شد
[ترجمه گوگل]اگر چه او احساس کرد که او در نهایت او را برنده خواهد شد، او به خاطر ادامه دادنش، ناراحت شد
7. Early this year the publication of commercial satellite imagery explained the coyness.
[ترجمه ترگمان]در ابتدای سال جاری، انتشار تصاویر ماهواره ای تجاری، coyness را توضیح داد
[ترجمه گوگل]انتشار این تصاویر ماهواره ای تجاری در اوایل سال جاری میلادی را توضیح داد
8. He rejects all of the advances of the women who are attracted to him but Bacchantes, the female followers of the god Bacchus, are enraged by what they take to be his coyness.
[ترجمه ترگمان]او همه پیشرفت زنانی را که مجذوب او شده اند را مردود می شمارد، اما Bacchantes، پیروان زن باکوس، از آنچه که خجالتی بودن او می دانند خشمگین هستند
[ترجمه گوگل]او همه پیشرفت های زنانی را که به او جذب شده اند، رد می کند، اما Bacchantes، پیروان زن خدای باکوس، از آنچه که می خواهند برای او خشنود است، خشمگین هستند
9. The public may once have liked her, but her coyness and flirting now interfere with her interviews.
[ترجمه ترگمان]مردم ممکن است زمانی او را دوست داشته باشند، اما coyness و لاس زدن که اکنون در مصاحبه او دخالت می کنند
[ترجمه گوگل]ممکن است عموم مردم او را دوست داشته باشند، اما او در حال حاضر با مصلحت و تکان دادن او مخالفت می کند