کلمه جو
صفحه اصلی

counteractive


معنی : خنثی کننده، بی اثر کننده، دارای عمل متقابل
معانی دیگر : بی اثر کننده، خنثی کننده، دارای عمل متقابل

انگلیسی به فارسی

بی‌اثر کننده، خنثی‌کننده، دارای عمل متقابل


مقابله کن، خنثی کننده، بی اثر کننده، دارای عمل متقابل


انگلیسی به انگلیسی

• neutralizing by an opposite force

مترادف و متضاد

خنثی کننده (صفت)
counteractive, thwarting, negatory

بی اثر کننده (صفت)
counteractive

دارای عمل متقابل (صفت)
counteractive

nullifying


Synonyms: checking, countering, interfering, counter to, counterproductive, opposite


relief


Synonyms: cure, preventive, medicine, remedy


جملات نمونه

1. Have certain effect to counteractive exhaustion and negative sentiment.
[ترجمه ترگمان]تاثیر ویژه ای بر خستگی مفرط و احساسات منفی داشته باشید
[ترجمه گوگل]تأثیر خاصی بر خستگی و خستگی منفی دارد

2. The acquired cultural interests have a counteractive to acquire, occupy, dominate, enjoy and safeguard the more economic and political interests.
[ترجمه ترگمان]منافع فرهنگی اکتسابی به دست آوردن، اشغال، سلطه، لذت بردن و حفظ منافع اقتصادی و سیاسی بیشتری برخوردار است
[ترجمه گوگل]منافع فرهنگی به دست آمده برای مبارزه با نفوذ، اشاعه، تسلط، بهره گیری از منافع اقتصادی و سیاسی و حمایت از آنها محافظت می کند

3. Consumption decides at production, have to production counteractive.
[ترجمه ترگمان]مصرف در تولید تصمیم می گیرد، باید counteractive تولید کند
[ترجمه گوگل]مصرف در تولید تصمیم میگیرد، باید تولید را متوقف کند

4. Social ideology has a counteractive effect on social existence.
[ترجمه ترگمان]ایدئولوژی اجتماعی تاثیر counteractive بر وجود اجتماعی دارد
[ترجمه گوگل]ایدئولوژی اجتماعی تأثیر ضدفیعی بر وجود اجتماعی دارد

5. The counteractive tactics of anti-takeover measures are listed in part six.
[ترجمه ترگمان]تاکتیک های ضد تصاحب در بخش ششم فهرست شده اند
[ترجمه گوگل]تاکتیک های ضد تهاجمی اقدامات ضدانتقاد در قسمت ششم آمده است

6. Studying counteractive of negative value judgment to study-action is preparing to further analyse and settle the problem.
[ترجمه ترگمان]مطالعه counteractive از قضاوت ارزش منفی برای مطالعه - اقدام برای تحلیل بیشتر و حل مشکل آماده می شود
[ترجمه گوگل]مطالعه بر خلاف قضاوت ارزش منفی برای مطالعه-عمل آماده است تا مشکل را تحلیل و حل کند

7. Immune ability is worse and worse, does counteractive ability drop what idea is there?
[ترجمه ترگمان]توانایی ما در این زمینه بدتر و بدتر است، آیا این توانایی را ندارد که آن ایده را از بین ببرد؟
[ترجمه گوگل]توانایی های ایمنی بدتر و بدتر است، آیا توانایی های ضدفیویی از بین می رود، چه ایده ای وجود دارد؟

8. The counteractive ability lowest of the human body when sleeping because of the person, fall ill very easily.
[ترجمه ترگمان]توانایی counteractive در بدن انسان هنگام خوابیدن به خاطر فردی که به راحتی بیمار می شود
[ترجمه گوگل]توانایی ضدفیذی کم بدن از بدن انسان هنگام خواب به خاطر فرد، بسیار راحت می شود

9. Cure advocate people the cure that use zinc is impotent, zinc is right the heal that accelerates human body cut, counteractive disease also has apparent effect.
[ترجمه ترگمان]برای درمان از مردم درمان که از روی ناتوان استفاده می کنند، روی درست است، و روی درست است که التیام بدن انسان را سرعت می بخشد و نیز این بیماری دارای تاثیر ظاهری است
[ترجمه گوگل]درمان حمایت مردم درمانی که از روی استفاده می کند ناتوان است، زینک درست است که التیام می کند که برش بدن انسان را تسریع می کند، بیماری های ضد عفونت نیز اثری آشکار دارند

10. This is productivity those who expand pair of relations of production is counteractive.
[ترجمه ترگمان]این بهره وری آن هایی است که یک جفت از روابط تولید را توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]این بهره وری کسانی است که روابط زوجیتان را گسترش می دهند، ضد عرفی است

11. " net of medicine of the whole people appeals finally, once the website of similar suffer injury " the hegemony of collective and counteractive Baidu " .
[ترجمه ترگمان]\"در نهایت،\" تور پزشکی کل مردم درخواست استیناف خواهد کرد، زمانی که وب سایت \"آسیب های مشابه\" را \"استیلای جمعی و جمعی\" قلمداد می کند
[ترجمه گوگل]در نهایت، پس از آنکه وب سایت مشابه آسیب دیدگی 'هژمونی از Baidu جمعی و ضدآمریکایی،' خالص پزشکی همه مردم تقاضای تجدید نظر می کند

12. Additional, ask nursery school to arrange their place of two people together, make they can obtain counteractive capability gradually to the pressure of collective life.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از یک مدرسه مهد کودک بخواهید که مکان خود را از دو نفر با هم قرار دهند تا بتوانند قابلیت counteractive را به تدریج به فشار زندگی جمعی تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]اضافی، از مدرسه مهد کودک بخواهید که محل خود را دو نفر را با هم هماهنگ کنند، و آنها را قادر می سازد تا به تدریج به فشار زندگی جمعی دست پیدا کنند

13. Do which kind of vegetable have the function of counteractive stomach cancer?
[ترجمه ترگمان]آیا نوعی از سبزیجات، خاصیت سرطان معده counteractive را دارند؟
[ترجمه گوگل]کدام نوع سبزیجات دارای سرطان معده هستند؟

14. Press undeservedly, pull, rub can organize skin lower level flimsily destroy, cannot have the effect of hairdressing not only, rise instead counteractive.
[ترجمه ترگمان]بکشید، بکشید، بکشید، مالیدن و مالش می توانند سطح پایین تر سطح پوست را سازمان دهی کنند، نه تنها از hairdressing استفاده کنید، نه تنها، بلکه به جای counteractive افزایش پیدا کنید
[ترجمه گوگل]مطبوعات undeservedly، کشیدن، مالش می تواند پوست سطح پایین تر سازماندهی ناخوشایند نابود، می تواند نه تنها اثر آرایش مو، نه افزایش، به جای آن ضد


کلمات دیگر: