1. The meeting has been provisionally arranged for the end of May.
[ترجمه ترگمان]این جلسه برای پایان ماه مه برگزار شده است
[ترجمه گوگل]این جلسه تا انتهای ماه مه صورت گرفته است
2. The meeting has been provisionally arranged for 00 pm next Friday.
[ترجمه ترگمان]این جلسه برای ساعت ۰۰ بعد از ظهر روز جمعه آینده برگزار شد
[ترجمه گوگل]این جلسه به طور پیش فرض برای جمعه آینده ساعت 00:00 تنظیم شده است
3. It was provisionally agreed that 12 August was to be the date.
[ترجمه ترگمان]موقتا موافقت شد که ۱۲ آگوست قرار باشد
[ترجمه گوگل]به طور موقت موافقت کرد که تاریخ 12 اوت باشد
4. Club members have provisionally agreed to the changes.
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه موقتا با این تغییرات موافقت کرده اند
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه به طور موقت به تغییرات توافق کرده اند
5. The seven republics had provisionally agreed to the new relationship on November 14th.
[ترجمه ترگمان]این هفت جمهوری موقتا در ۱۴ نوامبر با این رابطه جدید موافقت کردند
[ترجمه گوگل]این هفت جمهوری در تاریخ 14 نوامبر به طور موقت به روابط جدید توافق کرده بودند
6. The meeting has been provisionally arranged for 3 p. m. next Friday.
[ترجمه ترگمان]این جلسه به طور موقت برای سه بعد از ظهر ترتیب داده شده است متر جمعه آینده
[ترجمه گوگل]این جلسه به طور موقت به مدت 3 روز تنظیم شده است متر جمعه بعد
7. The first game is provisionally scheduled for January 2
[ترجمه ترگمان]اولین بازی برای ۲ ژانویه برگزار می شود
[ترجمه گوگل]اولین بازی به طور پیش فرض برای 2 ژانویه برنامه ریزی شده است
8. The contract has been accepted provisionally.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد موقتا پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]این قرارداد به طور موقت پذیرفته شده است
9. Leader AS Roma stayed provisionally six points clear at the top of the Italian Serie A.
[ترجمه ترگمان]رهبر تیم رم به طور موقت ۶ امتیاز در صدر سری آ ایتالیا قرار دارد
[ترجمه گوگل]رهبر AS Roma به طور موقت شش امتیاز را در بالای سری A ایتالیا ممتنع نشان داد
10. Provisionally, while the investigation is completed, the employee concerned has been suspended from his job.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تحقیقات انجام شده، کارمندان مورد نظر از کارش معلق شده اند
[ترجمه گوگل]موقتا، در حالی که تحقیق تکمیل شده، کارمند مربوطه از کار خود معلق شده است
11. Chelsea have provisionally agreed a four - year deal with AC Milan striker Andriy Shevchenko, to the Mail.
[ترجمه ترگمان]چلسی به طور موقت یک معامله چهار ساله با آندری شوچنکو، striker میلان، را به سمت پست دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]چلسی به طور موقت قرارداد چهار ساله با آندری شوچنکو، مهاجم آتی میلان، به توافق رسانده است
12. The Spanish team has provisionally assigned the newfound fossil to Homo antecessor ('pioneer man'), a species that they suggest could be the last common ancestor of Neanderthals and Homo sapiens .
[ترجمه ترگمان]تیم اسپانیایی به طور موقت این فسیل کشف شده را به انسان antecessor (انسان پیشگام)، گونه ای که آن ها پیشنهاد می کنند آخرین جد مشترک انسان های غار نشین و انسان امروزی باشد، اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]تیم اسپانیایی به طور فزاینده ای فسیلی تازه را به Homo antecessor ('پیشگامان') اختصاص داده است، گونه ای که آنها پیشنهاد می کنند که آخرین اجداد مشترک نئاندرتال ها و Homo sapiens باشد
13. He may also declare an arbitral award provisionally enforceable, subject to the conditions of the Arts. 525 and 52 and his decision shall have the force of exequatur.
[ترجمه ترگمان]او همچنین ممکن است اعلام کند که این جایزه به طور موقت قابل اجرا بوده و تحت شرایط هنر قرار دارد ۵۲۵ و ۵۲ و تصمیمش باید قدرت of را داشته باشد
[ترجمه گوگل]او همچنین می تواند یک قرارداد داوری را به طور موقت قابل اجرا، مطابق با شرایط هنر، اعلام کند 525 و 52 و تصمیم او باید دارای اذکریت باشد
14. They have agreed provisionally.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور موقت توافق کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها موقتا موافقت کرده اند