کلمه جو
صفحه اصلی

corruptive


معنی : تباه کننده، فساد امیز، مستعد تباهی
معانی دیگر : فاسد کننده، فسادآور، هرزه پرور، تباه گر

انگلیسی به فارسی

تباه‌کننده، فساد‌آمیز، مستعد تباهی


فاسد، تباه کننده، فساد امیز، مستعد تباهی


انگلیسی به انگلیسی

• tending to spoil; likely to cause dishonesty or depravity

مترادف و متضاد

تباه کننده (صفت)
corrosive, corruptive

فساد امیز (صفت)
inflammatory, corruptive

مستعد تباهی (صفت)
corruptive

جملات نمونه

the corruptive influence of narcotics

اثر تباه‌کننده‌ی مواد مخدر


1. the corruptive influence of narcotics
اثر تباه کننده ی مواد مخدر

2. We emphasize in- corruptive behavior and professional moral.
[ترجمه ترگمان]ما بر رفتار - و اخلاقی حرفه ای تاکید می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بر رفتارهای فاسد و اخلاقی حرفهای تأکید میکنیم

3. Political machines are corruptive political organizations in the late 19th century and the early 20th century in many large cities in the United States.
[ترجمه ترگمان]ماشین های سیاسی در اواخر سده ۱۹ و اوایل قرن بیستم در بسیاری از شهرهای بزرگ آمریکا فعال سیاسی بودند
[ترجمه گوگل]ماشین های سیاسی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در بسیاری از شهرهای بزرگ ایالات متحده سازمان های سیاسی فاسد را تشکیل می دهند

4. Negative and corruptive phenomena and more and more rampant crimes in the society will also jeopardize social stability and harmony.
[ترجمه ترگمان]پدیده های منفی و corruptive و جرائم شایع بیشتر در جامعه ثبات اجتماعی و سازگاری را به خطر خواهند انداخت
[ترجمه گوگل]پدیده های منفی و فاسد و جنایت های فراوانی که در جامعه ایجاد می شود، ثبات و هماهنگی اجتماعی را نیز به خطر می اندازند

5. The objective resource of the corruptive phenomenon is the stimulation of outside environment, including the social environment, unit environment, family environment and sociality environment.
[ترجمه ترگمان]منبع عینی پدیده corruptive تحریک محیط بیرون از جمله محیط اجتماعی، محیط واحد، محیط خانواده و محیط sociality است
[ترجمه گوگل]منبع هدف پدیده فاسد، تحریک محیط خارجی، از جمله محیط اجتماعی، محیط واحد، محیط خانوادگی و محیط اجتماعی است

6. From this angle, the origin of corruptive phenomenon has two aspects: one is subjectivity-personality quality structure; the other is objectivity-environmental stimulation.
[ترجمه ترگمان]از این زاویه، منشا پدیده corruptive دارای دو جنبه است: یکی از آن ها ساختار کیفیت شخصیت است؛ دیگری تحریک انصاف - محیطی است
[ترجمه گوگل]از این زاویه، منشا پدیده فاسد دارای دو جنبه است: ساختار کیفی ذهنیت-شخصیتی؛ دیگر عدالت - محرک محیطی است

7. Century House use galvanized steel material which is anti- corruptive and is termite resistant. So service term of the housing can be extended and maintenance cost cut.
[ترجمه ترگمان]خانه قرن، از جنس فولاد گالوانیزه است که ضد corruptive است و resistant termite است بنابراین، اصطلاح خدمات مسکن می تواند کاهش و هزینه های تعمیر و نگهداری را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]خانه قرن نوزدهم از مواد فولادی گالوانیزه استفاده می کند که ضد فساد است و مقاوم به موریانه است بنابراین مدت خدمات مسکن می تواند گسترش یابد و هزینه های تعمیر و نگهداری کاهش یابد

8. Wickies [ Wikis ] are web sites designed for Corruptive ( cooperative ) Work.
[ترجمه ترگمان]Wickies [ Wikis ] سایت های وب هستند که برای کار (هم کاری)طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]ویکی ها [وب سایت ها] وب سایت هایی هستند که برای کار خلاف (تعاونی) طراحی شده اند

9. We must set common, tangible plans to help remedy what has become a highly corruptive and extremely destructive trend.
[ترجمه ترگمان]ما باید برنامه های مشترک و ملموسی را برای کمک به درمان آنچه که تبدیل به یک روند بسیار وحشیانه و شدیدا مخرب شده است، قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید برنامه های مشترک و ملموس را برای کمک به درمان آنچه که تبدیل به یک روند بسیار فاسد و بسیار مخرب شده است، تعیین کنیم

10. The sexual bribery and the act of accepting it always lead to extremely severe corruptive crimes which make our country bear fairly heavy economic loss.
[ترجمه ترگمان]رشوه خواری جنسی و عمل پذیرش آن همیشه منجر به جرایم بسیار شدیدی می شود که باعث می شود کشور ما خسارت های اقتصادی نسبتا سنگینی را تحمل کند
[ترجمه گوگل]رشاد جنسی و عمل پذیرش آن همیشه منجر به جنایات بسیار شدید فساد می شود که باعث می شود کشور ما از دست رفتن نسبتا سنگین اقتصادی برخوردار باشد

11. In order to justify ourselves through the test of governing, reforming and opening-up and practising market economy, we must punish corruption harshly and eradicate the corruptive phenomenon.
[ترجمه ترگمان]به منظور توجیه خودمان از طریق آزمون کنترل، اصلاح و گشایش اقتصاد بازار، باید فساد را به شدت تنبیه کنیم و پدیده corruptive را ریشه کن کنیم
[ترجمه گوگل]برای تضمین خودمان از طریق تسلط بر حاکمیت، اصلاح و باز شدن و تمرین اقتصاد بازار، باید فورا مجازات کنیم و پدیده فساد را ریشه کن کنیم

12. The corruption still comes out as the top social problem on the current social stage, for the sake that the corruptive crime, such as the embezzlement and bribe, hasn't yet been curbed effectively.
[ترجمه ترگمان]فساد همچنان به عنوان بزرگ ترین مشکل اجتماعی در مرحله فعلی اجتماعی مطرح می شود، به خاطر این که جرم corruptive مانند اختلاس و رشوه، به طور موثر از بین نرفته است
[ترجمه گوگل]فساد همچنان به عنوان مسئله اجتماعی برتر در مرحله اجتماعی فعلی مطرح است، به این دلیل که جنایات فاسد، مانند اختلاس و رشوه، هنوز به طور موثری محدود نشده است

13. The basic reasons for the formation of secretary corruption were: the corruptive psychology of the public, the low quality of secretaries and the influences of the practical environment.
[ترجمه ترگمان]دلایل اصلی شکل گیری فساد منشی عبارت بودند از: روانشناسی corruptive مردم، کیفیت پایین منشیان و تاثیرات محیط عملی
[ترجمه گوگل]دلایل اصلی تشکیل فساد وزیر امور خارجه، روانشناسی فساد عموم، کیفیت پایین وزیران و تأثیرات محیط عملی است

14. The precautions and inspections of capital transfer are the base to retrieve the corruptive capitals.
[ترجمه ترگمان]اقدامات احتیاطی و بازرسی ها از انتقال سرمایه، مبنای بازیابی سرمایه corruptive می باشند
[ترجمه گوگل]اقدامات احتیاطی و بازرسی های انتقال سرمایه پایه ای برای بازیابی سرمایه های فاسد است


کلمات دیگر: