کلمه جو
صفحه اصلی

prudery


معنی : تظاهر، غری، کوته فکری، امل بودن
معانی دیگر : نجیب نمایی، زهد فروشی، ریا کاری، تزویر

انگلیسی به فارسی

امل بودن، تظاهر، کوته فکری


پیشگویی، تظاهر، کوته فکری، غری، امل بودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: pruderies
(1) تعریف: the state, quality, or characteristic of being prudish.

- Her friends accused of her prudery when she refused to wear the bikini they'd bought for her.
[ترجمه ترگمان] دوستانش به ظاهر prudery او را متهم می کردند، وقتی از پوشیدن بیکینی استفاده کرد که برایش خریده بودند
[ترجمه گوگل] دوستانش متهم به زرق و برق خود را زمانی که او حاضر به پوشیدن لباس بیکینی که برای او خریداری شده بود

(2) تعریف: an act, word, or the like that is prudish.

• excessively modest behavior, excess propriety; self-righteousness, piousness

مترادف و متضاد

تظاهر (اسم)
display, feint, affectation, demonstration, pretense, pretension, ostentation, simulation, fakery, make-believe, semblance, preciosity, prudery, effusion, eyewash, grimace

غری (اسم)
chi-chi, chichi, prudery, namby-pamby

کوته فکری (اسم)
fanaticism, prudery

امل بودن (اسم)
prudery

جملات نمونه

1. Surely, they feel, youthful vigour should outgun out-of-date prudery.
[ترجمه ترگمان]مسلما، آن ها احساس می کنند که قدرت و قدرت جوانی باید به ظاهر prudery با هم ارتباط برقرار کنند
[ترجمه گوگل]مطمئنا، آنها احساس می کنند نیروی جوان باید بی نظمی های تاریخی را از بین ببرد

2. I am convinced that Victorian prudery was much to blame for this, and modern treatment might have much ameliorated it.
[ترجمه ترگمان]من متقاعد شده ام که prudery ویکتوریایی خیلی به خاطر این موضوع مورد سرزنش قرار گرفته است، و رفتار مدرن ممکن است تاثیر زیادی بر آن داشته باشد
[ترجمه گوگل]من متقاعد شده بودم که برای این کار مقصر ویکتوریا بود، و درمان مدرن ممکن است آن را بسیار بهبود بخشید

3. For those raised in the prudery of puritanism or the celibacy-conscious preoccupations of Catholicism this ran against the grain.
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که در the پارسایی و یا the عاری از تجرد و preoccupations مذهب کاتولیک پرورش می یافتند، این کار بر ضد غله انجام می گرفت
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در خاستگاه خلط خلقی یا گرایشهای آگاهانه به نژادپرستی Catholicism مطرح شده است، این مسئله علیه گرانده شده است

4. Joe wondered whether their prudery would ruin things, or add even more hilarity.
[ترجمه ترگمان]جو در این فکر بود که آیا prudery این prudery را خراب می کنند یا حتی more هم اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]جی جون تعجب می کند که آیا پیش پا افتاده بودن آنها چیزها را خراب می کند و یا حتی سرگرم کننده تر می شود

5. In some cultures it is not prudery that leads them to discourage men from looking at pornography.
[ترجمه ترگمان]در برخی فرهنگ ها، این prudery نیست که آن ها را هدایت کند تا مردان را از نگاه کردن به پورنوگرافی منع کند
[ترجمه گوگل]در برخی از فرهنگ ها، این پیشگویی نیست که باعث شود مردان از تماشای پورنوگرافی جلوگیری کنند

6. Unfortunately, because of prudery and general historical ignorance, these epidemiological basics had been widely forgotten when AIDS made its appearance in the 1980's.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، به دلیل بی توجهی و نادانی تاریخی عمومی، این اصول epidemiological به طور گسترده هنگامی که ایدز در دهه ۱۹۸۰ ظهور کرد، به طور گسترده فراموش شده بود
[ترجمه گوگل]متأسفانه، به دلیل نادانی های پیش پا افتاده و کلی تاریخی، این اصول اپیدمیولوژیک به طور گسترده ای فراموش شده است زمانی که ایدز ظاهر خود را در دهه 1980 به وجود آورد

7. The paper was called: Crudity, Prudery, And Treachery: Translating Sex in the Song of Songs.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه نوشته شده: crudity، Prudery، و خیانت: ترجمه سکس در آهنگ آهنگ ها
[ترجمه گوگل]این مقاله به نام Crudity، Prudery، و خیانت به رابطه جنسی در آهنگ آهنگها نامگذاری شده است

8. A woman of artifice and prudery.
[ترجمه ترگمان]یک زن مکار و امل است
[ترجمه گوگل]یک زن باهوش و پیش پا افتاده

9. Prudery is a kind of avarice, the worst of all.
[ترجمه ترگمان]Prudery نوعی حرص و آز است، از همه بدتر
[ترجمه گوگل]Prudery نوعی جنجالی است، بدترین حالت

10. Prudery is a demi-virtue and a demi-vice.
[ترجمه ترگمان]Prudery یک نیمه فضیلت و نیمه فساد است
[ترجمه گوگل]Prudery یک فضیلت دینی و یک معشوقه است

11. A single incident suggests a great deal about Hennepinhis prudery, his belligerence, his sensitivity.
[ترجمه ترگمان]یک حادثه واحد، مقدار زیادی را در مورد Hennepinhis prudery، belligerence، و حساسیت او نشان می دهد
[ترجمه گوگل]یک حادثه منفردی نشان می دهد که مقابله ای عظیم در مورد پیش پا افتاده هان پینیز، خصومت او، حساسیت او است

12. Some feminists even claim that pornography can empower women by loosening them from the shackles of social prudery and restrictions.
[ترجمه ترگمان]برخی از feminists ها حتی ادعا می کنند که پورنوگرافی می تواند با شل کردن آن ها از قید of اجتماعی و محدودیت ها به زنان کمک کند
[ترجمه گوگل]برخی از فمینیست ها حتی ادعا می کنند که پورنوگرافی می تواند زنان را از طریق غلبه بر فحشا و محدودیت های اجتماعی آزاد کند

13. The'Eastern'Mark Twain can be delicate to the point of prudery.
[ترجمه ترگمان]مارک تواین از شرق می تواند نسبت به نقطه of حساس باشد
[ترجمه گوگل]'Eastern'Mark تواین می تواند ظریف به نقطه prudery است

14. We think of it as a time of buttoned-up prudery and repression — and it was — but loosen the corset of 1860s England and out spills the kink.
[ترجمه ترگمان]ما به آن به عنوان یک زمان از فشار بالا و سرکوب فکر می کنیم - و آن - - اما کرست دوران ۱۸۶۰ و خارج کردن the را شل می کنیم
[ترجمه گوگل]ما از آن به عنوان یک زمان از پیش رونده و سرکوب - و آن را در نظر داشت - اما کرست از انگلستان 1860 را از بین می برد و از زلزله نزول می کند


کلمات دیگر: