1. some employees are easily corruptible
برخی کارمندان به آسانی تطمیع می شوند.
2. Perhaps some systems of government are more corruptible than others.
[ترجمه ترگمان]شاید برخی از نظام های حکومتی more از دیگران باشند
[ترجمه گوگل]شاید برخی از سیستم های حکومت فاسد تر از دیگران باشند
3. Bao Dai might have been a weak, unpredictable, corruptible playboy, but he was no fool.
[ترجمه ترگمان]باو Dai هم ممکن بود یک جوان ساده لوح و غیرقابل پیش بینی باشد، اما او احمق نبود
[ترجمه گوگل]بائو دای ممکن است یک بازیگر ضعیف، غیر قابل پیش بینی و فاسد باشد اما او احمق نبود
4. By bribery - all men are corruptible - and by removing permanently any so-called idealists who stand in our way.
[ترجمه ترگمان]با رشوه خواری - همه مردم corruptible هستند - و با از بین بردن دایم any که به شیوه ما ایستادگی می کنند
[ترجمه گوگل]با رشوه دادن - همه مردان فاسد هستند - و با از بین بردن به طور دائم هر ایده های به اصطلاح که ایستاده در راه ما است
5. In time, like all corruptible passions of the flesh, this one would simply burn itself out.
[ترجمه ترگمان]به مرور زمان، مانند همه سوداهای فنا پذیر، این یکی فقط خود را آتش خواهد زد
[ترجمه گوگل]در زمان، مانند تمام احساسات فاسد از گوشت، این تنها به سادگی خود را سوزاند
6. For this corruptible must put on incorruption, and this mortal must put on immortality.
[ترجمه ترگمان]زیرا این جسم فنا ناپذیری فساد ناپذیر خواهد شد، و این فناپذیر باید ابدیت را به فنا داده باشد
[ترجمه گوگل]برای این فساد باید بر نابودی بپردازد، و این فانی باید در جاودانگی قرار گیرد
7. Cor. 15:53 For this corruptible must put on incorruption and this mortal must put on immortality.
[ترجمه ترگمان]ای بابا ۱۵: ۵۳ برای این جسم فنا ناپذیر، فساد ناپذیری و این فناپذیر باید ابدیت را به فنا بده
[ترجمه گوگل]کور 15 53 زیرا این فساد باید بر نابودی بپردازد و این فانی باید جاودانه باشد
8. So when this corruptible shall have put on incorruption, and this mortal shall have put on immortality, then shall be brought to pass the saying that is written, Death is swallowed up in victory.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هنگامی که این corruptible را بر incorruption تحمیل کنیم، و این فانی جاودان باقی خواهد ماند، پس باید آن ضرب المثل را که نوشته شده پس بکشد، مرگ در پیروزی فرو می رود
[ترجمه گوگل]پس هنگامی که این فساد باید بر فساد قرار گیرد و این فانی باید جاودانه شود، پس باید برآورده شود که نوشته شده است، مرگ در پیروزی غرق شده است
9. The body is corruptible but the spirit is incorruptible.
[ترجمه ترگمان]جسم corruptible است، اما روح فاسد است
[ترجمه گوگل]بدن فاسد است اما روح بی فایده است
10. Things there were corruptible and subject to change and decay.
[ترجمه ترگمان]چیزهایی که در آنجا بود، corruptible بود و در معرض تغییر و زوال قرار داشت
[ترجمه گوگل]چیزهایی که فاسد بودند و به تغییر و فروپاشی می پرداختند
11. The earthlike surface of the moon undermined the Aristotelian distinction between the perfect, incorruptible heavens and the changing, corruptible earth.
[ترجمه ترگمان]سطح earthlike ماه، تمایز ارسطویی بین بهشت کامل، فساد ناپذیر و تغییر، خاک corruptible را تضعیف کرد
[ترجمه گوگل]سطح زمینی ماه ماهیت تمایز ارسطویی بین آسمانها و زمینهای فاسد را تغییر داد
12. And changed the glory of the uncorruptible God into an image made like to corruptible man, and to birds, and fourfooted beasts, and creeping things.
[ترجمه ترگمان]و عظمت خداوند متعال را به تصویری تبدیل کرد که به انسان فاسد و به پرندگان و جانوران وحشی و جانوران خزنده می مانست
[ترجمه گوگل]و شکوه خدا ناپاک را تغییر داد به تصویری که به مرد فاسد تبدیل شده بود، به پرندگان و چهار جانبه حیوانات و چیزهای خزنده
13. Blessed is the man who is not attached to any corruptible or transitory thing.
[ترجمه ترگمان]خوشا به حال کسی که به هر جسم فنا پذیر یا زودگذر متصل نیست
[ترجمه گوگل]خوشبخت است مردی که به هیچ چیز فاسد یا موقت متصل نیست
14. Rom. 1:23 And changed the glory of the incorruptible God into the likeness of an image of corruptible man and of birds and four-footed animals and reptiles.
[ترجمه ترگمان]Rom ۱: ۲۳ و مرگ خدای فاسد را به تصویر انسان فاسد و حیوانات و حیوانات دوپا و خزندگان تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]رم 1 23 و شکوه خدا ناپاک را به تصویری از انسان فاسد و پرندگان و حیوانات و خزندگان چهارگوش تغییر داد