کلمه جو
صفحه اصلی

corselet


معنی : زره، زره سینه، کرست
معانی دیگر : زره بالاتنه، جوشن سینه (corslet هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

زره، زره سینه، کرست


کرستاله، زره، زره سینه، کرست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a woman's supporting undergarment that combines brassiere and girdle.

(2) تعریف: a piece of body armor covering the upper part of the body.

• vest of light armor that covers the chest shoulders and hips; protective leather covering worn on the upper body

مترادف و متضاد

زره (اسم)
armature, armor, mail, armour, corselet

زره سینه (اسم)
corselet, breast plate

کرست (اسم)
corselet, girdle, corset

جملات نمونه

1. Andronikos also found a diadem, a corselet, helmet and spears, a tripod and metal bowls.
[ترجمه ترگمان]یک تاج، یک تاج، کلاه خود و نیزه، یک سه پایه و کاسه فلزی را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]اندرونیکوس همچنین یک diadem، یک کرسله، کلاه و اسپایس، یک پایه و کاسه فلزی پیدا کرد

2. Follow the lead of of corselet style dress the skirt of 19 centuries fits a style, those who emphasize bosom and hip is curvaceous, protruding shows elegant color of the female.
[ترجمه ترگمان]پیروی از سبک لباس corselet، دامن ۱۹ قرن را با سبکی هماهنگ می کند، آن هایی که بر روی سینه و کفل تاکید می کنند، curvaceous است، که به رنگ برازنده زنانه است
[ترجمه گوگل]سرب از سبک کورستله لباس دامن 19 قرن متناسب با سبک است، کسانی که بر لگن و هیپ تاکید بر انحنای، برجسته کردن رنگ های ظریف زن را نشان می دهد

3. The keels, finlets, and corselet help direct the flow of water over the body surface in such as way as to reduce resistance (see the figure).
[ترجمه ترگمان]keels، finlets و corselet به هدایت جریان آب بر روی سطح بدن به طوری که مقاومت را کاهش می دهند، کمک می کنند (شکل را ببینید)
[ترجمه گوگل]زبان ها، فینال ها و کورسوله ها به منظور کاهش میزان مقاومت (به شکل زیر) کمک می کنند تا جریان آب را بر سطح بدن هدایت کند

4. Cutlass and corselet of steel, and his trusty sword of Damascus.
[ترجمه ترگمان]با زره و زره فولادی و شمشیر trusty دمشق
[ترجمه گوگل]کاسل و کرستل فولاد و شمشیر قابل اعتمادش در دمشق

5. Women with wrap small feet, High heel shoes, pannier and corselet become sexy and beautiful. The women were happy to accept them and experienced the happy.
[ترجمه ترگمان]زنانی که پاهای کوچک دارند کفش های پاشنه بلند، کفش های پاشنه بلند، pannier و corselet زیبا و زیبا می شوند زن ها از پذیرفتن آن ها خوشحال بودند و خوشحال بودند
[ترجمه گوگل]زنان با پاشنه پا، پاشنه کفش پاشنه بلند، پاننیر و کراسلت تبدیل به جذاب و زیبا می شوند زنان خوشحال بودند تا آنها را بپذیرند و خوشحال شوند

6. Stoniness of human makes us feel quite lonely in the noisy world, just like wearing thick corselet.
[ترجمه ترگمان]حس کردن انسان باعث می شود که ما در دنیای پر سر و صدا احساس تنهایی کنیم، درست مثل پوشیدن corselet ضخیم
[ترجمه گوگل]سنگسار انسان باعث می شود که ما احساس تنهایی در جهان پر سر و صدا، درست مانند پوشیدن ضخامت کریستال

7. Who can strip off his outer garment, or penetrate his double corselet?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند لباس بیرونی خود را از تن بدر کند یا به کرست او نفوذ کند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند لباس های بیرونی خود را از بین ببرد یا به دوزخ پیچیده اش نفوذ کند؟

8. Although most of their scales have been lost, tunas and mackerels retain a patch of coarse scales near the head called the corselet.
[ترجمه ترگمان]اگرچه بسیاری از مقیاس ها از دست رفته اند، اما tunas و mackerels یک تکه از ترازوهای بزرگ نزدیک سر که the نام دارد را حفظ کرده اند
[ترجمه گوگل]گرچه اکثر مقیاس های آنها از بین رفته است، ماهیان دریایی و ماهیهای دریای خزر دارای یک پچ مقیاس های زبر در نزدیکی سر نامیده می شود


کلمات دیگر: