1. generation after generation
نسل اندر نسل
2. generation after generation
3. electricity generation
تولید برق
4. our generation should not use up all of the world's resources
نسل ما نباید همه منابع جهان را مصرف کند.
5. the generation died out
نسل آنها ور افتاد.
6. the generation gap
شکاف بین نسل ها
7. a hollow generation of youths
نسلی از جوانان درون تهی
8. the computer generation
مردم عصر کامپیوتر
9. the gimme generation
نسل مفت خور
10. the modern generation
نسل جدید
11. the rising generation
نسل آینده
12. down from one generation to another
از نسلی به نسل دیگر
13. prosperity goes cycling on from generation to generation
رونق از نسلی به نسل دیگر می گردد.
14. who knows only his own generation always remains a child
کسی که فقط از نسل خود اطلاع دارد همیشه کودک باقی خواهد ماند.
15. they were the cream of our generation
آنان سرآمد نسل ما بودند.
16. the despoilment of the country's natural resources by one generation will occasion the curses of other generations
تاراج منابع طبیعی کشور توسط یک نسل موجب نفرین نسل های دیگر خواهد شد.
17. he believed that acquired habits could be transmitted from one generation to another
او اعتقاد داشت که ممکن است عادت های اکتسابی از یک نسل به نسل دیگر منتقل شوند.
18. he too wrote in the same romantic vein characteristic of his generation
او هم به همان سبک رومانتیک که ویژه ی معاصران او بود نگارش می کرد.
19. the conservation of the environment is one of the most important duties of the present generation
نیکداشت محیط زیست (زیست بوم) یکی از بزرگترین وظایف نسل حاضر است.
20. The idea of handing down his knowledge from generation to generation is important to McLean.
[ترجمه ترگمان]ایده انتقال دانش خود از نسلی به نسل، برای مک لین حائز اهمیت است
[ترجمه گوگل]ایده تحویل دانش خود را از نسلی به نسل به مک لین آشنایی دارد
21. The older generation doesn't like pop music.
[ترجمه ترگمان]نسل قدیمی تر موسیقی پاپ را دوست ندارد
[ترجمه گوگل]نسل قدیمی موسیقی پاپ را دوست ندارد
22. Like most of my generation, I had never known a war.
[ترجمه ترگمان]مثل بیشتر نسل من، من هرگز یک جنگ را ندیده بودم
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از نسل من، من هرگز جنگی ندیده بودم
23. She has nothing but scorn for the new generation of politicians.
[ترجمه ترگمان]او چیزی جز تحقیر برای نسل جدید سیاستمداران ندارد
[ترجمه گوگل]او برای نسل جدیدی از سیاستمداران چیزی جز سخن گفتن ندارد
24. My generation have grown up without the experience of a world war.
[ترجمه ترگمان]نسل من بدون تجربه جنگ جهانی بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]نسل من بدون تجربه جنگ جهانی رشد کرده است
25. People of my generation who lived through World War II have vivid memories of confusion and incompetence.
[ترجمه ترگمان]مردم نسلی که در جنگ جهانی دوم زندگی می کردند، خاطرات روشنی از سردرگمی و بی کفایتی داشتند
[ترجمه گوگل]اشخاص نسل من که از جنگ جهانی دوم زندگی می کردند خاطرات زنده ای از سردرگمی و بی کفایتی دارند
26. She ranks above any other musician of her generation.
[ترجمه ترگمان]از هر موسیقی دان دیگر از نسل او بالاتر است
[ترجمه گوگل]او بالاتر از هر نوازنده دیگری از نسل او است
27. Writers like him belong to a different generation.
[ترجمه ترگمان]نویسندگانی مانند او به نسل متفاوتی تعلق دارند
[ترجمه گوگل]نویسندگان مانند او متعلق به نسل دیگر هستند