کلمه جو
صفحه اصلی

feedback


معنی : باز خورد
معانی دیگر : پس خوراند

انگلیسی به فارسی

پس‌خورد، بازخورد، پس خوراند


(محاوره) نظر، اظهار‌نظر، واکنش


بازخورد، باز خورد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the returning of opinions, corrections, or other evaluative information after exposure to a product, process, or event.
مشابه: reaction, response

- There was a great deal of feedback from customers about the new product, and most of the response was positive.
[ترجمه ترگمان] بازخورد بسیاری از مشتریان در مورد محصول جدید وجود داشت، و بیشتر پاسخ ها مثبت بودند
[ترجمه گوگل] بازخورد زیادی از مشتریان درباره محصول جدید داشت و پاسخ بیشتر مثبت بود

(2) تعریف: the evaluation or evaluations thus returned.
مشابه: evaluation, opinion, response

- The students' feedback contained several complaints concerning the textbook.
[ترجمه ترگمان] بازخورد دانشجویان شامل چندین شکایت در مورد این کتاب درسی بود
[ترجمه گوگل] بازخوردهای دانشجویان چندین شکایت مربوط به کتاب درسی داشت

(3) تعریف: the return of information about the functioning of a machine process, so that the process may be automatically regulated.

(4) تعریف: the information thus returned.

(5) تعریف: in electronics, the return of part of the output of a device or system to the input, so as to reinforce or modify the input.

(6) تعریف: in an audio system, a whistling or screeching noise made when the output signal is picked up at the input.

• return of part of the output (of a circuit, amplifier, etc.) to the input (electronics); information about the results of a certain procedure; response; critique, critical analysis
when you get feedback, you get comments about something that you have done or made.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] فیدبک، باز خورد .
[کامپیوتر] بازخورد ؛ پس خورد - پس خورد . بازخورد هنگامی که دستگاه کنترلی، با استفاده از اطلاعات مربوط به وضعیت جاری سیستم، عمل کنترلی بعدی را تعیین کند . این پدیده روی می دهد . مثلاً هنگامی که ترموستات دمای خانه را کنترل می کند . لازم است تا دمای کنونی خانه را قبل از خاموش یا روشن کردن کوره بداند . از این رو، اطلاعات مربوط به دما، به درون دستگاهی که دما را کنترل می کند . ( بازخورد ) داده می شود .
[برق و الکترونیک] پسخورد، پسخور - پسخورد؛ بازخورد برگشت بخشی از خروجی یک مدار یا قطعه به ورودی آن، در پسخورد مثبت، سیگنال برگشتی با ورودی همفاز است و موجب تقویت آن می شود اما در عین حال ممکن است مدار را دچار نوسان کند. در پسخورد منفی، سیگنال برگشتی 180 درجه با ورودی اختلاف فاز دارد و تقویت را کم می کند اما در عین حال موجب پایداری عملکرد مدار و کاهش نویز و اعوجاج می شود.
[زمین شناسی] اثر برگشتی،بازخورد، پس خور
[بهداشت] پسخوراند - پسخورد
[صنعت] بازخورد، کنترل گذشته نگر
[ریاضیات] پس خور، بازخور، بازخورد، بازگشت، بازخوران، بازتاب، بازیافت، بازداد، پس خوران، پس خوراند، بازیابی، بازیاب، برگشت، پس نگری، پسگیر، وانگری
[آب و خاک] پس خور
[شیمی] بازخور
[کامپیوتر] بازخورد ؛ فیدبک
[نساجی] انعکاس - باز تاب

مترادف و متضاد

باز خورد (اسم)
feedback

response


Synonyms: answer, assessment, comeback, comment, criticism, evaluation, observation, reaction, rebuttal, reply, retaliation, sentiment


جملات نمونه

1. information feedback
بازخور اطلاعات

2. negative feedback
بازتاب منفی

3. We need more feedback from the consumer in order to improve our goods.
[ترجمه طاها] ما برای بهبود کالاهایمان به بازخورد بیشتری از مصرف کنندگان نیازمندیم.
[ترجمه ترگمان]ما برای بهبود goods به بازخورد بیشتری از مصرف کننده نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما برای بازخورد بیشتر از مصرف کننده به منظور بهبود محصولاتمان نیاز داریم

4. How can I provide feedback without making someone angry?
[ترجمه ترگمان]چطور می توانم بدون اینکه کسی عصبانی شود بازخورد بدهم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم بازخورد را بدون ایجاد عصبانیت انجام دهم؟

5. Have you had any feedback from customers about the new soap?
[ترجمه ترگمان]آیا از مشتریان درباره صابون جدید بازخورد داشته اید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در مورد صابون تازه ای از مشتریان داشته اید؟

6. Continue to ask for feedback on your work.
[ترجمه ترگمان]از درخواست بازخورد در کارتان ادامه دهید
[ترجمه گوگل]ادامه دهید که برای بازخورد در مورد کار خود بپرسید

7. They will be given feedback on their performance.
[ترجمه ترگمان]آن ها به عملکرد خود بازخورد خواهند داد
[ترجمه گوگل]آنها بازخوردی در مورد عملکردشان خواهند داشت

8. We will thank you if you have any feedback on youdao products.
[ترجمه ترگمان]اگر در مورد محصولات youdao بازخورد داشته باشید، از شما متشکریم
[ترجمه گوگل]ما از شما سپاسگزاریم اگر شما هر گونه بازخورد در مورد محصولات youdao

9. Feedback is especially important in learning skills.
[ترجمه ترگمان]بازخورد به خصوص در مهارت های یادگیری مهم است
[ترجمه گوگل]بازخورد در مهارت های یادگیری بسیار مهم است

10. I was getting great feedback from my boss.
[ترجمه ترگمان]من داشتم از رئیسم بازخورد می گرفتم
[ترجمه گوگل]من بازخورد عالی از رئیس من دریافت کردم

11. Try to give each student some feedback on the task.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به هر دانش آموز مقداری بازخورد بدهید
[ترجمه گوگل]سعی کنید تا هر دانش آموز بازخوردی در مورد این کار را بدهید

12. We got a lot of positive feedback about the programme.
[ترجمه ترگمان]ما نظرات مثبت زیادی در مورد این برنامه داریم
[ترجمه گوگل]ما بازخورد مثبت زیادی در مورد این برنامه دریافت کردیم

13. You need feedback to monitor progress.
[ترجمه ترگمان]برای نظارت بر پیشرفت به بازخورد نیاز دارید
[ترجمه گوگل]برای نظارت بر پیشرفت نیاز به بازخورد دارید

14. We need both positive and negative feedback from our customers.
[ترجمه ترگمان]ما به بازخورد مثبت و هم منفی از مشتریان خود نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما نیاز به بازخورد مثبت و منفی از مشتریانمان داریم

پیشنهاد کاربران

اطلاعات

واکنش، بازتاب

عکس العمل ، بازخورد، نتیجه


نظر - عقیده - نتیجه - How can I provide feedback without making someone angry

نظر - عقیده

نتیجه عمل یا تکلیف

Give feedback دادن نتایج عملکرد

انتقال دادن

بازخورد، برگشت

اطلاعات و نظرات دیگران از کاربرد چیزی

عکس العمل گیرنده نسبت به فرستنده

خودتنظیمی


بازخورد

نقد و بررسی

انتقاد و پیشنهاد
How can I provide feedback without making someone angry?

Feedback from the sensors ensures that the car engine runs smoothly
بازخورد دریافتی از سنسورها اطمینان میده که موتور اتومبیل به خوبی داره کار میکنه

To feed back

Verb

( of an amplifier, microphone, or other device )
To produce feedback



Noun

Feedback

feed back
این دو همایند ایرانی - اروپایی هستند :
feed = قوت ( qut )
back = پَس ( pas )
قوت پَس = gut pas
قوت همانی است که در زبان زَد : قوت لا یَموت به کار میبریم ، گُمان می رود واژه ی قوت پارسی و همریشه با food انگلیسی باشد.
می توان به جای این همایند انگلیسی همانند پارسی آن را به کار بُرد.
گَرچه واژه ی " باز خورد " هم ساخته شده است.
پیش نهاد های دیگر : پَس آورد ، پُشت آورد

نظرسنجی

feedback ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بازخورد
تعریف: بازگرداندن بخشی از نشانک/ سیگنال خروجی افزاره به ورودی آن

Feedbag : کیسه ای که جلوی دهن اسب بسته میشه و توش غذا میزارن
Feedback : بازخورد - اظهارنظر - واکنش - نظر

⬛ FEEDBAG ⬛ یا nosebag
a bag that is used for feeding an animal

⬛ FEEDBACK ⬛
noun
[noncount]
1 : helpful information or criticism that is given to someone to say what can be done to improve a performance, product, etc.
◀️The company uses customer feedback to improve its products
◀️He asked for some feedback from his boss.
2 technical a : something ( such as information or electricity ) that is returned to a machine, system, or process
◀️
The computer makes adjustments based on feedback from the sensors.
b : an annoying and unwanted sound caused by signals being returned to an electronic sound system
◀️We were getting some feedback from the microphone

⬛ ویکیپدیا برای feedback ⬛
بازخورد یا فیدبک ( به انگلیسی: Feedback ) نوعی برگشت پیام ارتباطی است که در آن، خروجی به طور عامدانه به پیام فرستنده واکنش نشان می دهد و در نتیجه کیفیت یا کمیت خروجی بر پایه مقدار در نظر گرفته شده ( خواستِ گرداننده ) ارائه می شود. این پیام ها، به فرستنده امکان می دهند تا وضعیت ارتباطی خود را با مخاطبانش ارزیابی کند. نظام های ارتباطی، اجتماعی، اقتصادی و غیره ایجاد و استفاده از لوپ یا حلقهٔ فیدبک را غنیمتی برای اصلاح خود قلمداد می کنند

بازخورد یا فیدبک ( به انگلیسی: Feedback ) نوعی برگشت پیام ارتباطی است که در آن، خروجی به طور عامدانه به پیام فرستنده واکنش نشان می دهد و در نتیجه کیفیت یا کمیت خروجی بر پایه مقدار در نظر گرفته شده ( خواستِ گرداننده ) ارائه می شود. این پیام ها، به فرستنده امکان می دهند تا وضعیت ارتباطی خود را با مخاطبانش ارزیابی کند. نظام های ارتباطی، اجتماعی، اقتصادی و غیره ایجاد و استفاده از لوپ یا حلقهٔ فیدبک را غنیمتی برای اصلاح خود قلمداد می کنند.

Process where information about current status is used to influence future status

Feedback occurs when outputs of a system are routed back as inputs as part of a chain of cause - and - effect that forms a circuit or loop. The system can then be said to feed back into itself. The notion of cause - and - effect has to be handled carefully when applied to feedback systems


کلمات دیگر: