• angle from which something is filmed or photographed by a camera
camera angle
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[سینما] زاویه برداشت - زاویه دوربین / زاویه دوربین و موضوع - زاویه فیلمبرداری
جملات نمونه
1. Some of the pictures have strange camera angles.
[ترجمه ترگمان]برخی از این تصاویر زوایای دوربین عجیبی دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از تصاویر زاویه دید عجیب و غریب دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از تصاویر زاویه دید عجیب و غریب دارند
2. With digital you can choose the camera angle you want.
[ترجمه ترگمان]با دیجیتال می توانید زاویه دوربین که می خواهید را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]با دیجیتال شما می توانید زاویه دوربین را که می خواهید انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]با دیجیتال شما می توانید زاویه دوربین را که می خواهید انتخاب کنید
3. I don't enjoy those programmes with wonky camera angles and pop music.
[ترجمه ترگمان]من از آن برنامه های با زوایای دوربین wonky و موسیقی پاپ لذت نمی برم
[ترجمه گوگل]من از این برنامه ها با زاویه های دوربین و موسیقی پاپ لذت نمی برم
[ترجمه گوگل]من از این برنامه ها با زاویه های دوربین و موسیقی پاپ لذت نمی برم
4. The variety of camera angles gives her photographs interest.
[ترجمه ترگمان]انواع زاویه های دوربین به او علاقه نشان می دهد
[ترجمه گوگل]انواع زاویه های دوربین عکس های مورد علاقه خود را می دهد
[ترجمه گوگل]انواع زاویه های دوربین عکس های مورد علاقه خود را می دهد
5. We shall never know because the obtuse camera angle, from midwicket, provided insufficient evidence.
[ترجمه ترگمان]ما هرگز نمی دانیم چرا که زاویه منفرجه، از midwicket، شواهد کافی را فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]ما هرگز نمی دانیم، زیرا زاویه دوربین نابجا از ماموریت، شواهد کافی نداشته است
[ترجمه گوگل]ما هرگز نمی دانیم، زیرا زاویه دوربین نابجا از ماموریت، شواهد کافی نداشته است
6. A low camera angle can make a slight anchor look imposing.
[ترجمه ترگمان]یک زاویه دوربین پایین می تواند یک لنگر ناچیز به نظر برسد
[ترجمه گوگل]زاویه دوربین کم می تواند یک لنگر ظاهری کوچک را تحمیل کند
[ترجمه گوگل]زاویه دوربین کم می تواند یک لنگر ظاهری کوچک را تحمیل کند
7. Some of the pictures have silly camera angles because Oliver was fooling around.
[ترجمه ترگمان]برخی از این تصاویر لنزهای تله مانندی دارند، چون الیور در حال بازی کردن بود
[ترجمه گوگل]بعضی از تصاویر زاویه دوربین احمقانه هستند زیرا الیور فریب خورده است
[ترجمه گوگل]بعضی از تصاویر زاویه دوربین احمقانه هستند زیرا الیور فریب خورده است
8. A unique camera angle an elephant's trunk approaching a waterhole in Zakouma National Park, Chad.
[ترجمه ترگمان]یک دوربین منحصر به فرد یک تنه یک فیل است که در حال نزدیک شدن به یک waterhole در پارک ملی Zakouma، چاد است
[ترجمه گوگل]یک زاویه دوربین منحصر به فرد تنه فیل که نزدیک به یک آبشار در پارک ملی Zakouma، چاد است
[ترجمه گوگل]یک زاویه دوربین منحصر به فرد تنه فیل که نزدیک به یک آبشار در پارک ملی Zakouma، چاد است
9. I wanted to find a camera angle, similar to the one of the drawing.
[ترجمه ترگمان]من می خواستم یک زاویه دوربین، شبیه به یکی از طراحی، پیدا کنم
[ترجمه گوگل]من می خواستم یک زاویه دوربین پیدا کنم، شبیه به یکی از نقاشی ها
[ترجمه گوگل]من می خواستم یک زاویه دوربین پیدا کنم، شبیه به یکی از نقاشی ها
10. The director sweated out a camera angle with the cinematographer.
[ترجمه ترگمان]مدیر یک زاویه دوربین را با the عرق خیس کرد
[ترجمه گوگل]کارگردان سینماگر زاویه دوربین را به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]کارگردان سینماگر زاویه دوربین را به نمایش گذاشت
11. I'd decided camera angle so, I didn't need to concentrate on asymmetrical shape.
[ترجمه ترگمان]از زاویه دوربین به این نتیجه رسیدم که نیازی نبود روی شکل asymmetrical تمرکز کنم
[ترجمه گوگل]من زاویه دوربین را انتخاب کردم، من نیازی به تمرکز بر شکل نامتقارن نداشتم
[ترجمه گوگل]من زاویه دوربین را انتخاب کردم، من نیازی به تمرکز بر شکل نامتقارن نداشتم
12. Also play with the camera angle to see the caustics from different spots.
[ترجمه ترگمان]هم چنین با زاویه دوربین برای دیدن the از نقاط مختلف بازی کنید
[ترجمه گوگل]همچنین با زاویه دوربین، پلاک را از نقاط مختلف باز کنید
[ترجمه گوگل]همچنین با زاویه دوربین، پلاک را از نقاط مختلف باز کنید
13. Adjust the camera angle to render.
[ترجمه ترگمان]زاویه دوربین را تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]زاویه دوربین را برای رندر تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]زاویه دوربین را برای رندر تنظیم کنید
14. Tourists were scrambling over the rocks looking for the perfect camera angle.
[ترجمه ترگمان]توریست ها از روی صخره ها بالا می رفتند و به دنبال زاویه دوربین کامل می گشتند
[ترجمه گوگل]گردشگران بر روی سنگ ها به دنبال زاویه دوربین مناسب بودند
[ترجمه گوگل]گردشگران بر روی سنگ ها به دنبال زاویه دوربین مناسب بودند
پیشنهاد کاربران
camera angle ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: زاویۀ دوربین
تعریف: میدان دید عدسی دوربین نسبت به موضوع یا رویداد صحنه
واژه مصوب: زاویۀ دوربین
تعریف: میدان دید عدسی دوربین نسبت به موضوع یا رویداد صحنه
کلمات دیگر: